Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tumble
U
جست وخیز کردن پریدن
tumbled
U
جست وخیز کردن پریدن
tumbles
U
جست وخیز کردن پریدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loped
U
جست وخیز کردن
lopes
U
جست وخیز کردن
lope
U
جست وخیز کردن
loping
U
جست وخیز کردن
cavorts
U
جست وخیز کردن
cavort
U
جست وخیز کردن
cavorted
U
جست وخیز کردن
cavorting
U
جست وخیز کردن
frisking
U
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks
U
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked
U
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk
U
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
hopped
U
جست وخیز کوچک کردن
sikt
U
باجست وخیز رقص کردن
skip
U
جست وخیز کردن تپیدن
skipped
U
جست وخیز کردن تپیدن
skips
U
جست وخیز کردن تپیدن
hopping
U
جست وخیز کوچک کردن
hops
U
جست وخیز کوچک کردن
leapfrog
U
باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogged
U
باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogs
U
باجست وخیز حرکت کردن
hop
U
جست وخیز کوچک کردن
skylark
U
تفریح وجست وخیز کردن
leapfrogging
U
باجست وخیز حرکت کردن
skylarks
U
تفریح وجست وخیز کردن
galumph
U
جست وخیز نشاط انگیز کردن
to d. a leap
U
جرات پریدن کردن
fly
U
پرواز کردن پریدن
To go for each other.
U
بیکدیگر پریدن ( نزاع کردن )
buck
U
بالا پریدن وقوز کردن
bounce
U
پریدن گزاف گویی کردن
bucks
U
بالا پریدن وقوز کردن
bounced
U
پریدن گزاف گویی کردن
bounces
U
پریدن گزاف گویی کردن
to snap one's nose or head off
U
بکسی پریدن واوقات تلخی کردن
bail out
U
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
caper
U
جست وخیز
gambade
U
جست وخیز
tittup
U
جست وخیز
capered
U
جست وخیز
gambol
U
جست وخیز
capers
U
جست وخیز
bound
U
جست وخیز
saltation
U
جست وخیز
gambolling
U
جست وخیز
frisked
U
جست وخیز
gamboled
U
جست وخیز
gamboling
U
جست وخیز
skitter
U
جست وخیز
gambolled
U
جست وخیز
frisking
U
جست وخیز
frolics
U
جست وخیز
springs
U
جست وخیز
frolic
U
جست وخیز
frolicked
U
جست وخیز
frisk
U
جست وخیز
exultance
U
جست وخیز
capriole
U
جست وخیز
gambols
U
جست وخیز
frolicking
U
جست وخیز
spring
U
جست وخیز
frisks
U
جست وخیز
lope
U
بجست وخیز دراوردن
lopes
U
بجست وخیز دراوردن
saliency
U
چابکی درجست وخیز
frisky
U
جست وخیز کنان
loping
U
بجست وخیز دراوردن
skippers
U
جست وخیز کننده
loped
U
بجست وخیز دراوردن
skippered
U
جست وخیز کننده
coltish
U
جست وخیز کننده
saleint
U
درحال جست وخیز
saleintiant
U
درحال جست وخیز
salience
U
چابکی درجست وخیز
skipper
U
جست وخیز کننده
jumpingly
U
جست وخیز کنان
curvet
U
شوخی جست وخیز
skippering
U
جست وخیز کننده
friskiest
U
جست وخیز کنان
friskier
U
جست وخیز کنان
lopes
U
جست وخیز وشلنگ تخته
loped
U
جست وخیز وشلنگ تخته
lope
U
جست وخیز وشلنگ تخته
sink or swim
<idiom>
U
افت وخیز درکاری داشتن
loping
U
جست وخیز وشلنگ تخته
to start up
U
از جا پریدن
skip
U
پریدن
popping
U
پریدن
to take ones flight
U
پریدن
to take off
U
پریدن
jumps
U
پریدن
spring
U
پریدن
start up
U
از جا پریدن
jumped
U
پریدن
skips
U
پریدن
jump
U
پریدن
springs
U
پریدن
skipped
U
پریدن
shy
U
ازجا پریدن
shyer
U
ازجا پریدن
glides
U
سبک پریدن
pop
U
پراندن پریدن
shied
U
ازجا پریدن
pops
U
پراندن پریدن
shyest
U
ازجا پریدن
popped
U
پراندن پریدن
shies
U
ازجا پریدن
shying
U
ازجا پریدن
glided
U
سبک پریدن
stows
U
پریدن انباشتن
stowing
U
پریدن انباشتن
stowed
U
پریدن انباشتن
stow
U
پریدن انباشتن
snap a person's head off
U
بکسی پریدن
skitter
U
پریدن وسرخوردن
splash line
U
خط پریدن به اب در غواصی
snap a person's nose off
U
بکسی پریدن
glide
U
سبک پریدن
to skip rope
U
از طناب پریدن
to fly away
U
پریدن ورفتن
hips
U
جستن پریدن
To jump . To be startled.
U
ازجا پریدن
kickover
U
زدن و پریدن
bail out
U
پریدن از هواپیما
hip
U
جستن پریدن
pole vault
U
بانیزه پریدن
pole vaults
U
بانیزه پریدن
spouts
U
پریدن فواره زدن
buck
U
ازروی خرک پریدن
takeoff
U
ازجا پریدن وبلندشدن
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
fly
U
گریختن پریدن پرواز
vaults
U
جست زدن پریدن
spout
U
پریدن فواره زدن
spouted
U
پریدن فواره زدن
spouting
U
پریدن فواره زدن
takeoffs
U
ازجا پریدن وبلندشدن
bucks
U
ازروی خرک پریدن
vault
U
جست زدن پریدن
bail out
U
پریدن و شیرجه رفتن در اب
hurdle
U
از روی مانع پریدن
hods
U
بالا وپایین پریدن
hod
U
بالا وپایین پریدن
hurdles
U
از روی مانع پریدن
hurdle
U
از روی پرچین یاچارچوب پریدن
jounce
U
بشدت بالا و پایین پریدن
spring
U
حالت ارتجاعی فنر پریدن
springs
U
حالت ارتجاعی فنر پریدن
hurdles
U
از روی پرچین یاچارچوب پریدن
To jump down somebodys throat.
U
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
front underlock
U
خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
jumped
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jumps
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
to jackknife
U
با بدن سیخ از روی خرک حلقه پریدن
[ژیمناستیک]
rush
U
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing
U
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed
U
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
screening
U
پریدن جلو دید تیم حریف درهنگام سرو زدن
steer wrestling
U
پریدن از اسب به گردن گاو وفرود امدن او به زمین باپیچاندن گردنش
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
skydive
U
پریدن از هواپیما با چتر ومانور پیش از بازشدن چتر
nips
U
جفت جفت زدن پریدن
nip
U
جفت جفت زدن پریدن
nipped
U
جفت جفت زدن پریدن
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com