English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
browse U جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
browsed U جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
browses U جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patchwork U جسته گریخته
glistening U جسته جسته برق زدن
glisten U جسته جسته برق زدن
glistens U جسته جسته برق زدن
glistened U جسته جسته برق زدن
he took to books U پرداخت به کتاب خواندن
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
in legal parlance U بزبان یا عباراتی حقوقی
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
runaway U گریخته
rampant <adj.> U گریخته
he is said to have fled U که او گریخته است
fugitive U سرباز فراری گریخته
fugitives U سرباز فراری گریخته
relief U خط بر جسته
i marvel how he has fled U در شگفتم که چگونه گریخته است
relieves U بر جسته ساختن
relieving U بر جسته ساختن
relieve U بر جسته ساختن
indent U بر جسته کردن
notables U شخص بر جسته
notable U شخص بر جسته
indents U بر جسته کردن
indenting U بر جسته کردن
lilt U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilts U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
reader U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton U کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
ribbing U ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
invisible hand U منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
read head U هد خواندن راس خواندن
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
recitations U از بر خواندن
reads U خواندن
lip read U لب خواندن
to take lessons U یا خواندن
reading age U سن خواندن
read U خواندن
lip-reads U لب خواندن
lip-read U لب خواندن
misread U بد خواندن
intoned U خواندن
intone U خواندن
recitation U از بر خواندن
intoning U خواندن
readings U خواندن
rhapsodiz U خواندن
reading U خواندن
misreads U بد خواندن
misreading U بد خواندن
intones U خواندن
reading span U فراخنای خواندن
unreadable U نامستحق خواندن
reading speed U سرعت خواندن
reading rate U سرعت خواندن
reading habit U عادت خواندن
chitter U اواز خواندن
to song a song U سرود خواندن
lulling U لالایی خواندن
criminiate U مرجم خواندن
criminate U مجرم خواندن
to throw down the glove U بمبارزه خواندن
bastardize U حرامزاده خواندن
beatify U مبارک خواندن
reading quotient U بهر خواندن
reading readiness U امادگی خواندن
cantillate U با اواز خواندن
readout U خواندن بازخواندن
boast U رجز خواندن
boasted U رجز خواندن
boasts U رجز خواندن
lulled U لالایی خواندن
lull U لالایی خواندن
spells U پی بردن به خواندن
misreads U غلط خواندن
readable U قابل خواندن
beatified U مبارک خواندن
spelled U پی بردن به خواندن
spell U پی بردن به خواندن
To misread the facts . To infer wrongly . U کور خواندن
lulls U لالایی خواندن
rehearsals U تمرین از بر خواندن
reading station U ایستگاه خواندن
rehearsal U تمرین از بر خواندن
unreadable U غیرقابل خواندن
beatifies U مبارک خواندن
rhapsodiz U از بر خواندن سرودن
lullaby U لالایی خواندن
numerate U خواندن یاشمردن
chortle U سرودوتسبیح خواندن
quirister U باجمع خواندن
chortled U سرودوتسبیح خواندن
r/w U خواندن- نوشتن
raw head U نوک خواندن
read head U نوک خواندن
read pulse U تپش خواندن
perusing U بدقت خواندن
chortles U سرودوتسبیح خواندن
scan U با وزن خواندن
peruses U بدقت خواندن
perused U بدقت خواندن
parallel reading U خواندن موازی
misreading U غلط خواندن
citing U به دادگاه خواندن
cites U به دادگاه خواندن
cited U به دادگاه خواندن
cite U به دادگاه خواندن
misread U غلط خواندن
lullabies U لالایی خواندن
psalmodize U زبور خواندن
beatifying U مبارک خواندن
peruse U بدقت خواندن
scanned U با وزن خواندن
read strobe U بارقه خواندن
readability U قابلیت خواندن
to fling down the gauntlet U بمبارزه خواندن
to glance U بشتاب خواندن
to go to school U درس خواندن
nondestructive read U خواندن غیرمخرب
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
reading disability U ناتوانی در خواندن
destructive read U خواندن مخرب
brags U رجز خواندن
to read out U بلند خواندن
brag U رجز خواندن
scans U با وزن خواندن
bragged U رجز خواندن
bragging U رجز خواندن
read/write U خواندن- نوشتن
trill U با تحریر خواندن
chortling U سرودوتسبیح خواندن
to bid d. to U بمبارزه خواندن
trills U با تحریر خواندن
to call to witness U بگواهی خواندن
trilled U با تحریر خواندن
text U کتاب
texts U کتاب
booked U کتاب
books U کتاب
book U کتاب
i sold the book for rials 0 U کتاب را
hexateuch U شش کتاب
bokk U کتاب
that book U ان کتاب
letter writer U کتاب
skimmed U بطور سطحی خواندن
to read through something U چیزی را کاملا خواندن
to read over something U چیزی را کاملا خواندن
skim U بطور سطحی خواندن
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
psalms U سرود مذهبی خواندن
to get wise to someone <idiom> U دست کسی را خواندن
to tune up U خواندن ونواختن اغازکردن
photodigital memory U خواندن چند بار
psalm U سرود مذهبی خواندن
nondestructive U خواندن غیر مخرب
sing U سرود خواندن سراییدن
see through <idiom> U فکر کسی را خواندن
invites U خواندن وعده گرفتن
to choir a hymn U سرودی راباهم خواندن
the three r's U خواندن ونوشتن وحساب
when reading a book U در حال خواندن کتابی
sings U سرود خواندن سراییدن
direct read after write U خواندن مستقیم پس از نوشتن
to serve with a summons U با خواست برگ خواندن
sing U تصنیف اواز خواندن
to strike up U خواندن یازدن اغازکردن
to study for the bar U درس حقوق خواندن
invite U خواندن وعده گرفتن
literacy U سواد خواندن ونوشتن
speak one's piece <idiom> U فکر کسی را خواندن
literacy U قادر به خواندن بودن
invited U خواندن وعده گرفتن
study U درس خواندن خوانش
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
recited U با صدایی موزون خواندن
recite U با صدایی موزون خواندن
read write head U نوک خواندن و نوشتن
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
chanted U سرود یا اهنگ خواندن
read/write head U نوک خواندن / نوشتن
sings U تصنیف اواز خواندن
chants U سرود یا اهنگ خواندن
chanting U سرود یا اهنگ خواندن
vocal U اوازی ویژه خواندن
vocals U اوازی ویژه خواندن
bidden U خواندن پیشنهاد دادن
studying U درس خواندن خوانش
chant U سرود یا اهنگ خواندن
reciting U با صدایی موزون خواندن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
skims U بطور سطحی خواندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com