Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
perquisition
U
جستجوی کامل
pervestigation
U
جستجوی کامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
search and replace
U
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
Other Matches
to prospect for gold
U
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
in search of
U
در جستجوی
after
U
در جستجوی
binary chop
U
جستجوی دودویی
area search
U
جستجوی دامنهای
fibonacci search
U
جستجوی فیبوناچی
dichotomizing search
U
جستجوی دوقسمتی
dichotomizing search
U
جستجوی دو حالته
dichotomizing search
U
جستجوی دورستهای
binary search
U
جستجوی دوتایی
area search
U
جستجوی ناحیه
chaining search
U
جستجوی زنجیرهای
backward search
U
جستجوی پسرو
area search
U
جستجوی ناحیهای
binary search
U
جستجوی دودوئی
linear search
U
جستجوی خطی
head seek time
U
زمان جستجوی هد
global search
U
جستجوی سراسری
sequential search
U
جستجوی ترتیبی
table look up
U
جستجوی جدول
the search of
U
جستجوی چیزی
rummage out
U
با جستجوی زیاد در اوردن
parallel search storage
U
انباره جستجوی موازی
multifile search
U
جستجوی چند پروندهای
optimum tree search
U
جستجوی بهینه درخت
herborize
U
جستجوی گیاه کردن
full text searching
U
جستجوی تمام متن
rummage up
U
با جستجوی زیاد در اوردن
hitting
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
hits
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
to rummage out
U
با جستجوی زیاد پیدا کردن
hit
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
hunting
U
فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
to seek a position
U
جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
U
بطور کامل کامل
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
searched
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
searches
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
searchingly
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
binary look up
U
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
chaining
U
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
full
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
list
U
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
fullest
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
viewing
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
viewed
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
views
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
false
U
فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
job to job transition
U
فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
right of search
U
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
canvassing
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
wild card character
U
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
right of
U
حق جستجوی کشتی بی طرف از طرف دولت متحارب
surf
U
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
utility
U
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
exact
U
کامل
echaustive
U
کامل
in a entireness of state
U
کامل
empennage
U
دم کامل
main
U
کامل
exacted
U
کامل
complete
U
کامل
unabridged
U
کامل
full
U
کامل
of ripe years
U
کامل
total
U
کامل
exacts
U
کامل
totaled
U
کامل
totaling
U
کامل
totalled
U
کامل
totalling
U
کامل
unqualified
U
کامل
unmitigated
U
کامل
all-out
U
کامل
self-contained
U
کامل
full-fledged
U
کامل
full fledged
U
کامل
absolute
U
کامل
perfects
U
کامل
semibreves
U
نت کامل
semibreve
U
نت کامل
fullest
U
کامل
perfect
U
کامل
entire
U
کامل
perfected
U
کامل
absolutes
U
کامل
wall-to-wall
U
کامل
plenaries
U
کامل
perfecting
U
کامل
largest
U
کامل
larger
U
کامل
completed
U
کامل
large
U
کامل
searching
U
کامل
plenary
U
کامل
starkly
U
کامل
starkest
U
کامل
starker
U
کامل
stark
U
کامل
saturation
U
کامل
completing
U
کامل
totals
U
کامل
completes
U
کامل
completely specified
U
با تعیین کامل
integer
U
عدد کامل
changeovers
U
دگرگونی کامل
hohlraum
U
تابشگر کامل
blackbody
U
تابشگر کامل
utmost good faith
U
با صداقت کامل
complementary color
U
رنگ کامل
complete ditch
U
گود کامل
willie waught
U
یک جرعه کامل
conversancy
U
اگاهی کامل
conversance
U
اشنایی کامل
conversance
U
اگاهی کامل
comprehensive insurance
U
بیمه کامل
completeness check
U
تطبیق کامل
changeover
U
دگرگونی کامل
complete substitution
U
جانشین کامل
complete sound
U
فشنگ کامل
complete inventory
U
موجودی کامل
complete graph
U
گراف کامل
complete ditch
U
گودبرداری کامل
conversancy
U
اشنایی کامل
U-turn
U
دور کامل
U-turns
U
دور کامل
hot
U
امادگی کامل
absolutes
U
کامل قطعی
absolute
U
کامل قطعی
in the minutest detail
<idiom>
U
مو به مو
[با جزییات کامل]
rounded
<adj.>
U
کامل و متعادل
total costs
U
هزینه کامل
overall costs
U
هزینه کامل
hotter
U
امادگی کامل
hottest
U
امادگی کامل
hale and hearty
<idiom>
U
درسلامتی کامل
to the hilt
<idiom>
U
به طور کامل
perfect monopoly
U
انحصار کامل
inside and out
<idiom>
U
به طور کامل
into thin air
<idiom>
U
بطور کامل
amain
U
باسرعت کامل
almightiness
U
قدرت کامل
all in price
U
بهای کامل
clamps
U
بست کامل
clamping
U
بست کامل
clamped
U
بست کامل
clamp
U
بست کامل
to the bone
<idiom>
U
به طور کامل
orbicular
U
مدور کامل
hip and thigh
U
بطور کامل
perfect radiator
U
تابنده کامل
perfect score
U
امتیاز کامل
full word
U
کلمه کامل
perfect tense
U
ماضی کامل
full step
U
گام کامل
full step
U
یک قدم کامل
present perfect tense
U
ماضی کامل
full speed
U
سرعت کامل
full section
U
برش کامل
perfecting bail competition
U
رقابت کامل
full production
U
تولید کامل
full mobilization
U
بسیج کامل
full load
U
فرفیت کامل
full load
U
بار کامل
hunky dory
U
بارضایت کامل
ideal dielectric
U
عایق کامل
ideal radiator
U
تابشگر کامل
pappus
U
حقه کامل گل
partitur
U
قطعه کامل
partitura
U
قطعه کامل
payment in full
U
پرداخت کامل
perfect competition
U
رقابت کامل
total system
U
سیستم کامل
mature system
U
سیستم کامل
perfect fluid
U
سیال کامل
low tide or water
U
جزر کامل
perfect gas
U
گاز کامل
perfect information
U
اطلاعات کامل
perfect liquid
U
نقدینه کامل
perfect market
U
بازار کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com