Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
data element
U
جزئیات اطلاعات
data item
U
جزئیات اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
detailed
U
: پر جزئیات
detail
U
جزئیات
minutie
U
جزئیات
paticular
U
جزئیات
minuitae
U
جزئیات
particular redemption
U
جزئیات
detailing
U
جزئیات
elaboration
U
جزئیات
particularity
U
جزئیات
circumstantiality
U
جزئیات
details
U
جزئیات
analyze
U
بررسی با جزئیات
analysed
U
بررسی با جزئیات
analysing
U
بررسی با جزئیات
in great detail
U
با جزئیات مفصل
analyzed
U
بررسی با جزئیات
a priori
U
از کلیات به جزئیات
analyse
U
بررسی با جزئیات
analyzing
U
بررسی با جزئیات
analyzes
U
بررسی با جزئیات
analyses
U
بررسی با جزئیات
detail printing
U
چاپ جزئیات
detail file
U
فایل جزئیات
ins and outs
<idiom>
U
باتمام جزئیات
detail file
U
پرونده جزئیات
detail drawing
U
رسم جزئیات
detail drawing
U
نقشه جزئیات
detail
U
جزئیات تفاصیل
detailing
U
جزئیات تفاصیل
finical
U
متوجه جزئیات
image detail
U
جزئیات تصویرتلویزیون
detail diagram
U
نمودار جزئیات
minutiae
U
جزئیات کم اهمیت
fill (someone) in
<idiom>
U
جزئیات را به شخصی گفتن
To go into detailes.
U
وارد جزئیات شدن
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
circumstantiate
U
وارد جزئیات شدن
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
particulars
U
جزئیات خصوصیات مشخصات
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyze
U
جزئیات رامطالعه کردن
echaustive
U
شامل همهء جزئیات
detail drawing
U
نقشه کشی جزئیات
detail
U
مشروح شرح جزئیات
detailing
U
مشروح شرح جزئیات
he related the particulars
U
جزئیات را شرح داد
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
roughly speaking
U
قطع نظراز جزئیات
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
particularizes
U
باذکر جزئیات شرح دادن
elaborated
U
به زحمت ساختن دارای جزئیات
elaborating
U
به زحمت ساختن دارای جزئیات
elaborates
U
به زحمت ساختن دارای جزئیات
particularized
U
باذکر جزئیات شرح دادن
particularize
U
باذکر جزئیات شرح دادن
elaborate
U
به زحمت ساختن دارای جزئیات
particularising
U
باذکر جزئیات شرح دادن
particularises
U
باذکر جزئیات شرح دادن
detail flowchart
U
نمودار جزئیات گردش برنامه
particularised
U
باذکر جزئیات شرح دادن
particularizing
U
باذکر جزئیات شرح دادن
punctuality
U
توجه به جزئیات وقت شناسی
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
appropriation language
U
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
per
U
طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
hinting
U
در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
data
U
اطلاعات
[pieces of]
information
U
اطلاعات
intelligence
U
اطلاعات
information
U
اطلاعات
counterintelligence
U
ضد اطلاعات
witting
U
اطلاعات
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
intelligence office
U
دفتر اطلاعات
data banks
U
بانک اطلاعات
data bank
U
بانک اطلاعات
intelligence journal
U
دفتریادداشت اطلاعات
intelligence service
U
قسمت اطلاعات
military intelligence
U
اطلاعات نظامی
ministry of information
U
وزارت اطلاعات
meteorological data
U
اطلاعات هواسنجی
data processing
U
امایش اطلاعات
data processing
U
پرورش اطلاعات
data processing
U
تهیه اطلاعات
marketing intelligence
U
اطلاعات بازاریابی
logistical data
U
اطلاعات لجستیکی
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
leakage of information
U
نشت اطلاعات
essential elements of information
U
عناصراصلی اطلاعات
information
U
مفروضات اطلاعات
information processing
U
پردازش اطلاعات
information explosion
U
انفجار اطلاعات
filter center
U
مرکزتوزیع اطلاعات
information center
U
مرکز اطلاعات
financial data
U
اطلاعات مالی
information bureau
U
دفتر اطلاعات
flow of information
U
گردش اطلاعات
intelligence department
U
اداره اطلاعات
communication
U
عبور اطلاعات
information retrieval
U
بازیابی اطلاعات
information revolution
U
تحول اطلاعات
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
secrets
U
اطلاعات سری
secret
U
اطلاعات سری
intelligence annex
U
پیوست اطلاعات
instruction pipeline
U
کانال اطلاعات
inquiry office
U
دفتر اطلاعات
information service
U
خدمات اطلاعات
input information
U
اطلاعات ورودی
input information
U
اطلاعات اولیه
information unit
U
واحد اطلاعات
information transmission
U
انتقال اطلاعات
information theory
U
نظریه اطلاعات
information system
U
سیستم اطلاعات
information source
U
منبع اطلاعات
information science
U
علم اطلاعات
genetic information
U
اطلاعات وراثتی
budget data
U
اطلاعات بودجه
spial officer
U
افسرتجسس و اطلاعات
critical intelligence
U
اطلاعات مهم
critical intelligence
U
اطلاعات حیاتی
data base
U
مبنای اطلاعات
information technology
U
تکنولوژی اطلاعات
false information
U
اطلاعات نادرست
handout
U
برگه اطلاعات
information sheet
U
برگه اطلاعات
stationary information
U
اطلاعات لایتغیر
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
information desk
U
میز اطلاعات
Ministry of Information .
U
وزارت اطلاعات
information office
U
دفتر اطلاعات
basic data
U
اطلاعات اولیه
info
U
مخفف اطلاعات
disinformation
U
اطلاعات دورغ
wrong information
U
اطلاعات نادرست
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
technical data
U
اطلاعات فنی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
intelligence service
U
اداره اطلاعات
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
spial
U
کسب اطلاعات
data input
U
اطلاعات ورودی
perfect information
U
اطلاعات کامل
pemmican
U
اطلاعات خلاصه
defense information
U
اطلاعات دفاعی
records available
U
اطلاعات موجود
pemican
U
اطلاعات خلاصه
defense information
U
اطلاعات نظامی
dissemination
U
پخش اطلاعات
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
data element
U
عناصر اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
U
حفظ اطلاعات
public information
U
اطلاعات عمومی
ir
U
بازیابی اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc
U
معاونت اطلاعات
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
data communication
U
انتقال اطلاعات
intelligence
U
اطلاعات نظامی
almanac
U
نشریهء اطلاعات عمومی
departmental intelligence
U
اطلاعات وزارت خانهای
tipster
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
feed back
U
بکارگیری اطلاعات حاصله
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
columnar
U
نمایش اطلاعات درستون ها
almanacs
U
نشریهء اطلاعات عمومی
display
U
نشان دادن اطلاعات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com