Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
constituent
U
جزء متشکله
constituents
U
جزء متشکله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mechanism
U
اجزاء متشکله چیزی
mechanisms
U
اجزاء متشکله چیزی
cracking
U
شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
precursor
U
ماده متشکله جسم جدید
precursors
U
ماده متشکله جسم جدید
constituent
U
ماده متشکله
constituents
U
ماده متشکله
aeolian soil
خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
kame
U
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
kaolin
U
خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
particularism
U
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
qualitative analysis
U
تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
teratoma
U
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com