English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ebb current U جریان ناشی از افت اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
blocking U گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
commutator riple U تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
eddy loss U افت جریان ناشی از چرخش وپیچش
Other Matches
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
mala filde U ناشی
muff U ناشی
muffing U ناشی
maladroit U ناشی
emergent U ناشی
muffs U ناشی
gauche U ناشی کج
dilettantes U ناشی
resultant U ناشی
even tual U ناشی
therefrom U ناشی از ان
ills U ناشی
ill U ناشی
ill- U ناشی
dilettante U ناشی
descended U ناشی
result U ناشی
resulting U ناشی
dilettanti U ناشی
resulted U ناشی
Due to U ناشی از
on account of somebody [something] U ناشی از
skilless U ناشی
amateurish U ناشی
skill less U ناشی
muffed U ناشی
due U ناشی از
issued U ناشی شدن
as green as grass <idiom> U کم تجربه و ناشی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
issue U ناشی شدن
awkwardness U ناشی گری
issues U ناشی شدن
dittographic U ناشی ازتکراراشتباهی
awkward age U سن خامکار [ناشی]
gremie U بی تجربه و ناشی
negligent U ناشی از بی مبالاتی
gaucherie U ناشی گری
rises U ناشی شدن
variorum U ناشی ازچندمنبع
stingy U ناشی از خست
unskil U ناشی بی مهارت
rises U ناشی شدن از
rise U ناشی شدن
rise U ناشی شدن از
unperfect U ناشی نابلد
internal U ناشی ازدرون
privative U ناشی از محرومیت
jackleg U ناشی نادرست
unfortunate U ناشی ازبدبختی
irritative U ناشی از تحریک
toxic U ناشی از زهراگینی
due to an accident U ناشی از یک حادثه
sequent U منتج ناشی
guttural U ناشی از گلو
novice U ادم ناشی
novices U ادم ناشی
abnerval U ناشی از عصب
adipic U ناشی ازچربی
premune U ناشی از جلوگیری
rhapsodical U ناشی از احساسات
awkward U بی لطافت ناشی
emanate U ناشی شدن
emanates U ناشی شدن
emanating U ناشی شدن
tisy U ناشی از مستی
emanated U ناشی شدن
diastrophic U ناشی ازتغییرات ارضی
rube U ادم دهاتی ناشی
scorbutic U ناشی از کمبود ویتامین C
resulting U ناشی شدن نتیجه
absorption losses U تلفات ناشی از جذب
indiscriminate U ناشی از عدم تبعیض
arise U رخ دادن ناشی شدن
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
proceed U ناشی شدن از عایدات
despiteous U ناشی ازکینه یالج
ravening U حریص ناشی از حرص
renunciative U ناشی از انکار نفس
renunciatory U ناشی از انکار نفس
profits a prendre U حقوق ناشی از مزارعه
toxic psychosis U روان پریشی ناشی از سم
royalistic U ناشی از شاه پرستی
pot valour U دلپری ناشی از مستی
perjurious U ناشی از پیمان شکنی
arising U رخ دادن ناشی شدن
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
associative facilitation U سهولت ناشی از تداعی
ingenious U با هوش ناشی از زیرکی
internal U باطنی ناشی ازدرون
occupation authorities U اقتدارات ناشی از اشغال
sentiment U ضعف ناشی ازاحساسات
proceeded U ناشی شدن از عایدات
transmissions U خطای ناشی از اختلال در خط
transmission U خطای ناشی از اختلال در خط
come U رخ دادن ناشی شدن
vinculo matrimonii U ناشی از علقه زوجیت
comes U رخ دادن ناشی شدن
use inheritance U وراثت ناشی از کاربرد
thoughtless U لاقید ناشی از بی فکری
occupation disease U امراض ناشی از کار
arises U رخ دادن ناشی شدن
result U ناشی شدن نتیجه
wind wave U خیز اب ناشی از باد
war risks U خطرات ناشی از جنگ
associative inhibition U بازداری ناشی از تداعی
wind wave U موج ناشی از باد
shear crack U ترک ناشی از برش
shear failure U گسیختگی ناشی از برش
tutelar authority U اختیار ناشی از قیومت
shear stress U تنش ناشی از برش
short sighted U ناشی از کوته نظری
resulted U ناشی شدن نتیجه
kinetic energy U نیروی ناشی ازحرکت
impiteous U ناشی از سخت دلی
inexpertly U ازروی ناشی گری
flowed U ناشی شدن فلو
inexpertness U ناشی گری بی تخصصی
flow U ناشی شدن فلو
well meaning U ناشی از قصد خوب
well-intentioned U ناشی از نیت خوب
flows U ناشی شدن فلو
well-meaning U ناشی از قصد خوب
intuitional U ناشی از درک مستقیم
interoceptive U ناشی از امعاء واحشاء
awesome U حاکی از ترس ناشی از بیم
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
well mcaning U خوش نیت ناشی از قصدخوب
idols of the cave U اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
deflationary gap U لطمه ناشی از رکود اقتصادی
property income tax U مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
deriving U ناشی شدن از منتج کردن
idols of the market U اوهام ناشی از سخن وامیزش
derives U ناشی شدن از منتج کردن
derive U ناشی شدن از منتج کردن
wind load U سربار ناشی از اثرات باد
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
technological unemployment U بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
catcher U بوکسور ناشی کتک خور
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
occupation authority U اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
titular U ناشی از لقب رسمی افتخاری
faute de mieux U همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
bizarre U غیر مانوس ناشی از هوس
laity U مردم غیر روحانی ناشی
greenhorns U مبتدی ادم خام یا ناشی
greenhorn U مبتدی ادم خام یا ناشی
dispersion error U اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
forced vibration U ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
lummox U ادم ناشی وخام دست
somatogenic U ناشی از سلولهای جداری وبدنه
machined U خطای ناشی از خرابی قطعه
paganish U بیت پرست ناشی ار شرک
rounding errors U خطاهای ناشی از سرراست کردن
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com