Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He told us what the score was.
U
جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Give me a full account of the events.
U
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
volt
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
We know it for a fact that…
U
برایمان کاملا" معلوم است که ...
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
defaulted
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
Could we have a fork please?
U
ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could we have a plate please?
U
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Could we have a napkin please?
U
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
Could we have some matches please?
U
ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
compliments
U
تعریف
definiens
U
تعریف
compliment
U
تعریف
complimenting
U
تعریف
cell definition
U
تعریف سل
definition
U
تعریف
extolment
U
تعریف
explanation
U
تعریف
explanations
U
تعریف
qualities
U
تعریف
quality
U
تعریف
definitions
U
تعریف
complimented
U
تعریف
comkplimentarily
U
با تعریف
portrayals
U
تعریف
descriptions
U
تعریف
description
U
تعریف
circumscription
U
تعریف
portrayal
U
تعریف
honorable
U
شایان تعریف
block definition
U
تعریف بلوک
complimentary
U
تعریف امیز
compliments
U
تعریف کردن از
contextual definition
U
تعریف ضمنی
praise
U
تعریف کردن
praised
U
تعریف کردن
praises
U
تعریف کردن
praising
U
تعریف کردن
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
nosography
U
تعریف امراض
operational definition
U
تعریف عملیاتی
complimenting
U
تعریف کردن از
definition of a problem
U
تعریف یک برنامهThe
job definition
U
تعریف برنامه
to crack up
U
تعریف کردن
depictions
U
نگارش تعریف
depiction
U
نگارش تعریف
unreel
U
تعریف کردن
macro definition
U
درشت تعریف
macro definition
U
تعریف ماکرو
the d. article
U
حرف تعریف
defined
U
تعریف کردن
macro difinition
U
درشت تعریف
compliment
U
تعریف کردن از
anarthrous
U
بی حرف تعریف
articles
U
حرف تعریف
complimented
U
تعریف کردن از
article
U
حرف تعریف
undefined
U
تعریف نشده
recounting
U
تعریف کردن
define
U
تعریف کردن
traducing
U
تعریف کردن
traduces
U
تعریف کردن
traduced
U
تعریف کردن
traduce
U
تعریف کردن
field definition
U
تعریف فیلد
data definition
U
تعریف داده
glorifying
U
تعریف کردن
circular definition
U
تعریف دوری
glorify
U
تعریف کردن
glorifies
U
تعریف کردن
problem definition
U
تعریف مسئله
recounts
U
تعریف کردن
recount
U
تعریف کردن
recounted
U
تعریف کردن
defines
U
تعریف کردن
extoll
U
تعریف کننده
exponents
U
تعریف کننده
extoller
U
تعریف کننده
self aggrandizement
U
تعریف از خود
definable
U
تعریف پذیر
exponent
U
تعریف کننده
emblazon
U
تعریف کردن
recitations
U
تعریف موضوع
recitation
U
تعریف موضوع
defining
U
تعریف کردن
say a good word for
U
تعریف کردن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
clear-cut
U
درست تعریف شده
portraiture
U
پیکر نگاری تعریف
ddl
U
زبان تعریف داده
indefinable
U
غیر قابل تعریف
indefinably
U
غیر قابل تعریف
partially defined
U
پاره تعریف شده
redefines
U
دوباره تعریف کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
self prasise
U
خودفروشی تعریف از خود
self applauding
U
تعریف کننده از خود
predefined
U
از پیش تعریف شده
system v interface definition
U
تعریف میانجی سیستم 5
object oriented
U
تصویری که از بردارهای تعریف
self flattering
U
تعریف کننده از خود
redefining
U
دوباره تعریف کردن
defined function
U
تابع تعریف شده
domain of definition
U
دامنه تعریف
[ریاضی]
dimensioning
U
تعریف اندازه چیزی
user defined
U
تعریف یا انتخاب کاربر
data definition language
U
زبان تعریف داده ها
To blow ones own trumpet.
U
از خود تعریف کردن
data definition statement
U
حکم تعریف داده ها
data description language
U
زبان تعریف داده
dd statement
U
دستور تعریف داده
well defined function
U
تابع خوش تعریف
undefined label
U
برچسب تعریف نشده
definite a
U
The حرف تعریف چون
Defined depth finder
U
تعریف عمق یاب
undefined entry
U
فقره تعریف نشده
to plaster any one with praise
U
تعریف زیادبار کسی کردن
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
user defined
U
تعریف شده توسط کاربر
self applause
U
تعریف وتمجید از خود خودستایی
expression
U
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
He Spoke very highly of you.
U
از شما خیلی تعریف می کرد
accuracy
U
تعریف دقیق تر خواهد بود
expressions
U
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
self congratulation
U
تعریف از خود تجلیل نفس
predefined function
U
تابع از پیش تعریف شده
predefined process
U
فرایند از پیش تعریف شده
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
Do you know the definition (meaning) of this word?
U
تعریف این لغت رامی دانید ؟
self aggrandizing
U
تعریف کننده از مقام خود خودبزرگساز
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
predefined process symbol
U
علامت فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol
U
نماد فرایند از پیش تعریف شده
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
redefinable
U
انچه مجددا قابل تعریف است
parameter
U
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameters
U
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
the
U
حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
Have a jock with somebody .
U
شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
hot zone
U
ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
prosopopoeia
U
تعریف شخص غایب بصورت متکلم وحده
dd name
U
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
Now I am going to tell you something.
U
حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
user defined key
U
کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
polarity
U
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
vdl
U
زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
typed
U
تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
types
U
تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
polarities
U
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
user defined function
U
عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
type
U
تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com