English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spring tide U جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maximum amplitude U دامنه حداکثر
tidal range U دامنه جذر و مد دریایی
extreme range U برد نهایی جنگ افزار حداکثر برد
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
subalpine U ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
telic U نهایی دارای هدف نهایی
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
talus U دامنه
foot دامنه
skirted U دامنه
brae U دامنه
amplitude U دامنه
scope U دامنه
skirt U دامنه
slopes U دامنه
sloped U دامنه
slope U دامنه
skirts U دامنه
hillside دامنه
magnitude U دامنه
range U دامنه
mountainsides U دامنه
ranged U دامنه
mountainside U دامنه
ranges U دامنه
hillsides U دامنه
tail U دامنه
tails U دامنه
tailed U دامنه
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
feet U پایین دامنه
scope U دامنه رسیدگی
two tailed test U ازمون دو دامنه
range U دامنه [ریاضی]
audibility range U دامنه شنودپذیری
audio frequency U دامنه شنودپذیری
amplitude of oscillation U دامنه نوسان
talus U دامنه سنگلاخی
tolerance U دامنه تغییرات
amplitude modulation U مدولاسیون دامنه
range U دامنه تغییرات
hill side دامنه تپه
flanking U دامنه جناح
flanked U دامنه جناح
flank U دامنه جناح
talus meterial U واریزه دامنه
interval confidence U دامنه اطمینان
tolerances U دامنه تغییرات
tooth flank U دامنه دندانه
amplitude U دامنه بزرگی
impluse amplitude U دامنه ایمپولز
total amplitude of oscillation U دامنه کل نوسان
amplitude of vibration U دامنه ارتعاش
tropic range U دامنه استوایی
f.of mountain U دامنه کوه
combe U دامنه تپه
pulse amplitude U دامنه تپش
ranged U دامنه تغییرات
hillsides U دامنه کوه
criteria range U دامنه ملاک
ranges U دامنه تغییرات
wave amplitude U دامنه موج
one tailed test U ازمون یک دامنه
discriminating range U دامنه افتراق
double amplitude U دامنه دوبل
frequency response U خم دامنه- بسامد
midrange U میان دامنه
vibration amplitude U دامنه ارتعاش
colluvial U دامنه کوهی
range expression U عبارت دامنه
am U مدولاسیون دامنه
response amplitude U دامنه پاسخ
talus U دامنه تالیوز
range of stress U دامنه تنش
hillside U دامنه کوه
restriction of range U محدودیت دامنه
range format U قالب دامنه
range of motion U دامنه حرکت
range name U نام دامنه
class interval U دامنه طبقه
lift U بالارو دامنه بالابری
foothill تپه دامنه کوه
lifts U بالارو دامنه بالابری
lifting U بالارو دامنه بالابری
interquartile range U دامنه میان چالاکی
double apron fence U سیم خاردار دو دامنه
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
impluse amplitude U دامنه ضربه جریان
lifted U بالارو دامنه بالابری
cylinder skirt U حاشیه یا دامنه سیلندر
skirting armor U زره دامنه تانک
modular range U دامنه تغییرات مدول
purview U دامنه شمول قانون
magnitude of alternating current U دامنه جریان متناوب
domain of definition U دامنه تعریف [ریاضی]
The matter assumed significant proportions. U دامنه کار با لاگرفت
domain of a function U دامنه یک تابع [ریاضی]
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
skirts U دامنه کوه حومه شهر
skirt U دامنه کوه حومه شهر
neap range U دامنه نوسان جزر و مدضعیف
sidehill U واقع در کنار تپه دامنه
skirted U دامنه کوه حومه شهر
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
ridge U پشته تپههای دامنه کوه
ridges U پشته تپههای دامنه کوه
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
foehn U باد خشک وگرم دامنه کوه
privy U نهایی
finals U نهایی
ultimatum U نهایی
ultimata U نهایی
final U نهایی
terminals U نهایی
terminal U نهایی
peremptory U نهایی
ultimatums U نهایی
definite <adj.> U نهایی
definitive U نهایی
ultimate U نهایی
closing U نهایی
conclusive U نهایی
high limit U حد نهایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
maximal U حداکثر
uttermost U حداکثر
peaks U حداکثر
peaking U حداکثر
peak U حداکثر
maximum U حداکثر
outside U حداکثر
outsides U حداکثر
endurance U حداکثر
infrasound U صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
final report U گزارش نهایی
final result U نتیجه نهایی
final term U جمله نهایی
final position U وضعیت نهایی
final payment U پرداخت نهایی
final judgement U حکم نهایی
final value U ارزش نهایی
ultimata U هدف نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
ultimatum U هدف نهایی
ultimatums U هدف نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
end product U فراورده نهایی
final destination U مقصد نهایی
final diameter U قطر نهایی
final drive U گرداننده نهایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com