Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
neoteric
U
جدید تازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
newfound
U
جدید الاختراع تازه پیداشده
up to d.
U
تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
Other Matches
rehyphenation
U
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
imagism
U
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
maidens
U
جدید
maiden
U
جدید
up-to-date
U
جدید
novels
U
جدید
up to date
U
جدید
modern
U
جدید
unprecedented
U
جدید
unprecedentedly
U
جدید
novel
U
جدید
recent
U
جدید
new
U
جدید
newest
U
جدید
new-
U
جدید
newer
U
جدید
the new testament
U
عهد جدید
neologism
U
واژه جدید
postulant
U
جدید الورود
postulancy
U
جدید الورودی
innovations
U
حرکت جدید
reprinting
U
چاپ جدید
modern system
U
نظام جدید
innovation
U
حرکت جدید
reprints
U
چاپ جدید
neologisms
U
واژه جدید
probes
U
اکتشاف جدید
reprinted
U
چاپ جدید
probe
U
اکتشاف جدید
probed
U
اکتشاف جدید
modern physics
U
فیزیک جدید
recent development
U
بسط جدید
revisions
U
چاپ جدید
reprint
U
چاپ جدید
revision
U
چاپ جدید
proselyte
U
جدید الایمان
freshmen
U
جدید الورود
fresh target
U
هدف جدید
modern sector
U
بخش جدید
new deal
U
سیاست جدید
new deal
U
قرار جدید
neophyte
U
جدید الایمان
reorganization
U
صورت جدید
neogenesis
U
تولید جدید
modern
U
جدید مدرن
It's not new.
جدید نیست.
neophytes
U
جدید الایمان
New Year
U
سال جدید
freshman
U
جدید الورود
newfound
U
جدید الاکتشاف
currency
U
جدید بودن نقشه
neoplatonism
U
مکتب افلاطونیون جدید
neo
U
پیشوند بمعنی جدید
one nails drives another
U
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
used
U
آنچه جدید نیست
neo-
U
پیشوند بمعنی جدید
involucrum
U
تشکیل استخوان جدید
draft
U
بازیگر جدید تیم
neoanthropic
U
شبیه انسان جدید
imagism
U
مکتب شعر جدید
drafted
U
بازیگر جدید تیم
drafts
U
بازیگر جدید تیم
currencies
U
جدید بودن نقشه
neoanthropic
U
وابسته به انسان جدید
ultramodern
U
خیلی جدید متجدد
rehousing
U
بخانه جدید رفتن
resurfaces
U
لایهی جدید افزودن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
on the bandwagon
<idiom>
U
مشهوریت گروه جدید
resurfaced
U
لایهی جدید افزودن
reseat
U
صندلی جدید دادن
bring some new facts to light
<idiom>
U
کشف حقایق جدید
reseated
U
صندلی جدید دادن
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseats
U
صندلی جدید دادن
resurface
U
لایهی جدید افزودن
forwarding address
آدرس پستی جدید
restoring
U
برگرداندن به وضعیت جدید
restores
U
برگرداندن به وضعیت جدید
restored
U
برگرداندن به وضعیت جدید
rehouse
U
بخانه جدید رفتن
rehoused
U
بخانه جدید رفتن
rehouses
U
بخانه جدید رفتن
kakapo
U
طوطی زلاند جدید
restore
U
برگرداندن به وضعیت جدید
development
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
maori
U
قبایل مائوری زلاند جدید
infanticide
U
قاتل بچه جدید الولاده
developments
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
kiwi
U
نوعی مرغ زلاند جدید
The new bI'll was ratified. Unanimously.
U
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
cenogenesis
U
ایجاد میشود نسل جدید
granfather file
U
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
get in the swing of things
<idiom>
U
به شرایط جدید عادت کردن
neoplatonic
U
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
natality
U
تعداد زایش وموالید جدید
neology
U
استعمال واژه یااصطلاح جدید
precursors
U
ماده متشکله جسم جدید
acclimation
U
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
installation
U
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations
U
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
zelanian
U
Zeland New وابسته به زلاند جدید
rename
U
دادن نام جدید به فایل
renaming
U
دادن نام جدید به فایل
release
U
قراردادن محصول جدید دربازار
released
U
قراردادن محصول جدید دربازار
releases
U
قراردادن محصول جدید دربازار
renamed
U
دادن نام جدید به فایل
epoch
U
اغاز فصل جدید عصر
New Testament
U
کتب عهد جدید مسیحیان
precursor
U
ماده متشکله جسم جدید
kiwis
U
نوعی مرغ زلاند جدید
renames
U
دادن نام جدید به فایل
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
demotic
U
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
epochs
U
اغاز فصل جدید عصر
green
U
تازه
greenest
U
تازه
new-
U
تازه
brand new
U
تر و تازه
dewy
U
تازه
recent
U
تازه
up to date
U
تازه
modern
U
تازه
dewiest
U
تازه
new-laid
U
تازه
dewier
U
تازه
renewed
U
تازه
new laid
U
تازه
newest
U
تازه
newer
U
تازه
inchoative
U
تازه
new fallen
U
تازه
post glacial
U
تازه
scion
U
تازه
young
U
تازه
younger
U
تازه
new born
U
تازه
fresh
U
تازه
red hot
U
تازه
up-to-date
U
تازه
newfashioned
U
تازه
newfangled
U
مد تازه
freshest
U
تازه
mint a mint condition
U
تازه تازه
scions
U
تازه
new
U
تازه
the new world
U
تازه
fresh-
U
تازه
new fashioned
U
تازه
acclimated
U
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
researches
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
The new road is 40 miles long .
U
جاده جدید 40 میل طول دارد
researched
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
prescientific
U
مربوط بدوره قبل از علوم جدید
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
research
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
updates
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
launching
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
neolithic
U
وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
acclimates
U
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
acclimating
U
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
launch
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
updated
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
update
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
receptee
U
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
researching
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
neolith
U
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
launched
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
New World
U
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
icot
U
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
young ice
U
یخ تازه بسته
refreshingly
U
تازه کننده
refreshing
U
تازه کننده
renewals
U
تازه سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com