English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
migratory U جابجا شونده
displaceable U جابجا شونده
revulsive U جابجا شونده
metastatic U جابجا شونده
serpiginous U دونده جابجا شونده
erratic block U بلوک جابجا شونده
to invert a phrase U عبارتی را پس و پیش کردن عبارتی را قلب کردن
tricks U فن و بندهای کشتی
podarthritis U اماس بندهای پا
monostrophic U دارای بندهای هم وزن
contour bands U بندهای دور گرد
unlink U بندهای زنجیرراازهم باز کردن
inoffensively U یا ازاری برساند
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
play into someone's hands <idiom> U (به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
and ... respectively <conj.> U و یا به عبارتی
phrasal U عبارتی
or rather <conj.> U و یا به عبارتی
and accordingly <conj.> U و یا به عبارتی
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
phrase structure U با ساخت عبارتی
a pejorative term U عبارتی تنزل دهنده
A passage frome the book of gulistan. U عبارتی از کتاب گلستان
it is a passage from gulistan U فقره یا عبارتی از گلستان است
declarative statement U عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
declaration U عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
declarations U عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
cleanest U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
phraseograph U عبارتی که نشانی برای ان درست شده است
version U کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
versions U کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
default U کوتاهی
delinquency U کوتاهی
brevity U کوتاهی
transience U کوتاهی
defaults U کوتاهی
defaulted U کوتاهی
defaulting U کوتاهی
brachylogy U کوتاهی
succinctness U کوتاهی
concise ness U کوتاهی
shortness U کوتاهی
lowness U کوتاهی
abridgement U کوتاهی
non feasnce U کوتاهی
dwarfishness U کوتاهی
transience or cy U کوتاهی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
non feasor U کوتاهی کننده
compend U کوتاهی اختصار
defaulter U کوتاهی کننده
failing U درصورت کوتاهی از
compendium U مختصر کوتاهی
in a short time U در یک مدت کوتاهی
shorrcomer U کوتاهی کننده
defaulters U کوتاهی کننده
he did his level best U کوتاهی نکرد
failings U درصورت کوتاهی از
defult U کوتاهی ورزیدن
negligence U قصور کوتاهی
failure U کوتاهی قصور
failures U کوتاهی قصور
salvo U شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
salvoes U شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
break clause U عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
skateboards U وسیله کوتاهی با 4 قرقره
skateboard U وسیله کوتاهی با 4 قرقره
for a short time U بری مدت کوتاهی
curtness U کوتاهی وتندی سخن
statement U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statements U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
hard hack U بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
impulses U پالسی که زمان کوتاهی می ماند
to be in d. U کوتاهی درانجام وفیفه کردن
impulse U پالسی که زمان کوتاهی می ماند
narrative statement U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
initial U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
initialled U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
initialling U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
trunk hose U شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
initials U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialing U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
i will do my possible U هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
initialed U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
relocation U جابجا سازی
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
supplants U جابجا شدن
supplanting U جابجا شدن
supplant U جابجا شدن
supplanted U جابجا شدن
metastatic U جابجا شده
transpose U جابجا کردن
transposes U جابجا کردن
transposing U جابجا کردن
relocate U جابجا کردن
migrated U جابجا شدن
migrating U جابجا شدن
relocates U جابجا کردن
relocating U جابجا کردن
migrate U جابجا شدن
removal U جابجا کردن
displacement U جابجا کردن
displacement U جابجا شدن
relocated U جابجا کردن
migrates U جابجا شدن
out of place U جابجا شده
displaces U جابجا کردن
displacing U جابجا کردن
floating U جابجا شده
unhorse U جابجا کردن
autochthonous U جابجا نشده
lomomote U جابجا شدن
heave U جابجا کردن
heaved U جابجا کردن
transposable U جابجا شدنی
translocation U جابجا شدگی
displaced U جابجا کردن
displace U جابجا کردن
suppress U جابجا کردن
suppresses U جابجا کردن
suppressing U جابجا کردن
dislocate U جابجا کردن
dislocate U جابجا شدن
dislocates U جابجا کردن
dislocates U جابجا شدن
dislocating U جابجا کردن
dislocating U جابجا شدن
translocate U جابجا کردن
turnover U جابجا شدن
disposition U جابجا شدن
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commanded U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
trundle bed U تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
soil transport U جابجا کردن خاک
shift U انتقال جابجا کردن
shifted U انتقال جابجا کردن
shifts U انتقال جابجا کردن
transposable U قابل جابجا شدن
moving power U نیروی جابجا کننده
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
malposition U جابجا شدگی جنین
knickers U شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
led line U خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
to pause U [برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن
interspinalis U ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
removing U جابجا کردن به محل دیگر
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
remove U جابجا کردن به محل دیگر
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
removes U جابجا کردن به محل دیگر
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
revulsion U جابجا شدن درد ردع
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
movement U گردش جابجا کردن تحرک
transient U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transients U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
Gothic Revival U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
loader U برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
gradine U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com