English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
periocic table U جدول تناوبی عناصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
periodic table U جدول تناوبی
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
combatants U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
alternating U تناوبی
alternatives U تناوبی
alternative U تناوبی
cyclic U تناوبی
alternating responses U پاسخهای تناوبی
cyclic stress U تنش تناوبی
alternating reflexes U بازتابهای تناوبی
rotation system U توزیع تناوبی
periodicity U خصلت تناوبی
periodicity U حالت تناوبی
peridic quantity U کمیت تناوبی
periods U دوره تناوبی
intermittent current U جریان تناوبی
period U دوره تناوبی
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
adiadokinesis U زوال حرکات تناوبی
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
bending fatigue strength U مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
ingredient U عناصر
ingredients U عناصر
known data U عناصر تیرمعلوم
clemency U اعتدال عناصر
combat , elements U عناصر رزمی
representative elements U عناصر نماینده
component operation U عناصر عملیاتی
column head U عناصر سرستون
cantilever elements U عناصر کنسولی
transmutation U تبدیل عناصر
intelligence data U عناصر اطلاعات
orbital element U عناصر مداری
job elements U عناصر شغلی
minor elements U عناصر فرعی
meteorological data U عناصر هواسنجی
known data U عناصر معلوم
target indications U عناصر هدف
gft setting U عناصر خط کش تیر
firing data U عناصر تیر
data element U عناصر اطلاعات
essential elements U عناصر ضروری
conversion of data U تبدیل عناصر
minor elements U عناصر جزئی
trace elements U عناصر کمیاب
elemental U مربوط به عناصر ابتدائی
treadway U پل برای عناصر پیاده
transition series U گروه عناصر واسطه
essential elements of information U عناصر اصلی اخبار
basic data U عناصر تیر اولیه
antisurface U ضد عناصر سطحی شناوردشمن
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
combat , elements U عناصر درگیر در رزم
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
data U سوابق عناصر داده ها
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
chart data U عناصر تیر نقشهای
head U عناصر اولیه ستون
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
interrupted U [عناصر معماری منقطع]
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
direct plotting U تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
chaines U [عناصر بنایی شبیه پایه]
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
gun pointing data U عناصر مربوط به روانه کردن توپ
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
aided matching U سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
combinational U آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
arrays U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
array U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
electrothermal printer U چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
centerpiece U [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
direct plotting U تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
tableau U جدول
schedules U جدول
tableaus U جدول
log U جدول
border stone U جدول
logs U جدول
chart U جدول
scale U جدول
charting U جدول
chamfered kerb U جدول پخ
irrigation channel U جدول
schedule U جدول
scheduled U جدول
kerb=curb U جدول
charted U جدول
tableaux U جدول
curbed U جدول
kerb U جدول
tables U جدول
charts U جدول
table U جدول
tabled U جدول
curbing U جدول
curbs U جدول
curb U جدول
tabling U جدول
kerbs U جدول
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
slope kerb U جدول شیبدار
flush kerb U جدول همکف
state table U جدول حالات
time log U جدول زمان
function table U جدول تابعی
frequency table U جدول بسامد
time table U جدول زمانی
truth table U جدول درستی
tabulation U جدول بندی
fourfold table U جدول چهارخانه
firing table U جدول تیراندازی
firing table U جدول تیر
probability table U جدول احتمالات
double entry table U جدول دو سویی
two way table U جدول دو سویی
embarkation table U جدول بارگیری
worktable U جدول کار
expectancy table U جدول انتظار
external table U جدول برونی
fender curbs U جدول محافظ
virtual table U جدول مجازی
kerb stone U سنگ جدول
tide table U جدول کشند
station bill U جدول محلها
range table U جدول تیرتوپ
kerbstone U سنگ جدول
raised kerb U جدول بلند
leontief table U جدول لئونتیف
lip kerb U جدول پهن
tabulating machine U جدول نویس
loading chart U جدول بارگیری
tabulating machine U جدول بند
sulcate U جدول دار
tabularly U جدول وار
loading table U جدول بارگیری
symbolic table U جدول علائم
lookup table U جدول مراجعه
manning table U جدول مشاغل
symbol table U جدول علامت
symbol table U جدول نمادها
road movement table U جدول راهپیمایی
rounded kerb U جدول گرد
text chart U جدول نوشتاری
tariff schedule U جدول تعرفه
tabulator U جدول نویس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com