Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
table of authorities
U
جدول اولیا امور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authority ties of the state
U
اولیا امور
PTA's
U
انجمن اولیا و مربیان
PTA
U
انجمن اولیا و مربیان
civil works
U
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
medical regulator
U
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
symbol table
U
جدول نمادها جدول نمادی
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
correction index
U
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
spelling table
U
جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
amor
U
امور
civil affairs
U
امور غیرنظامیان
authority
U
اولیاء امور
money matters
U
امور پولی
authority ties of the state
U
مصادر امور
miscellaneous
U
امور متفرقه
interior affairs
U
امور داخلی
interior
U
امور داخله
interiors
U
امور داخله
religious matters
U
امور دینی
aviation authority
U
امور هواپیمایی
the high functionery ries of the state
U
مصادر امور
combat duty
U
امور رزمی
personal affairs
U
امور شخصی
financial affairs
U
امور مالی
state affairs
U
امور مملکتی
authorities
U
اولیای امور
non litigious matters
U
امور حسبی
chaplain
U
افسر امور دینی
space broker
U
کارگزار امور تبلیغات
chaplains
U
افسر امور دینی
air branch
U
قسمت امور هوایی
promiscuous
U
بیقید در امور جنسی
secretary of state for foreign affairs
U
وزیر امور خارجه
resgestae
U
امور انجام شده
routine
U
امور غیر مهم
principal centre of affairs
U
مرکز مهم امور
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs.
U
وزارت امور خارجه
politico military
U
امور سیاسی نظامی
clerical test
U
ازمون امور دفتری
probate court
U
محکمه امور حسبی
non litigious matters act
U
قانون امور حسبی
non litigious jurisdiction act
U
قانون امور حسبی
ministry of foreign affairs
U
وزارت امور خارجه
civic action
U
امور عام المنفعه
militarization
U
نظامی کردن امور
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
customs broker
U
واسطه امور گمرکی
State Department
U
وزارت امور خارجه
g air
U
رکن 2 امور هوایی
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
supervisory authority
U
اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority
U
اولیاء امور مراقبتی
administration
U
اداره امور یکانها
administrations
U
اداره امور یکانها
supervisory authority
U
اولیاء امور نظارتی
regulatory authority
U
اولیاء امور نظارتی
routinely
U
امور غیر مهم
Foreign Office
U
وزارت امور خارجه
minister for foreign affairs
U
وزیر امور خارجه
financial affairs
U
امور مربوط به مالیه
tax administration
U
اداره امور مالیات
emotional and physical
U
امور عاطفی و بدنی
fish warden
U
متصدی امور شیلات
tax reforms
U
اصلاح امور مالیاتی
testamentary causes
U
امور مربوط به وصایا
foreign minister
U
وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs
U
وزیر امور خارجه
routines
U
امور غیر مهم
surveillance authority
U
اولیاء امور نظارتی
to arrange matters
U
ترتیب دادن امور
chief financial officer
[CFO]
U
مدیر امور مالی
corporate treasurer
U
مدیر امور مالی
surveillance authority
U
اولیاء امور مراقبتی
bureaucratic
U
وابسته به امور اداری
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
technician
U
شخص متخصص در امور صفتی
politics
U
علم سیاست امور سیاسی
The ministry of economic affairs and finance
U
وزارت امور اقتصاد و دارایی
surgical
U
مربوط به امور پزشکی جراحی
assignees in bankruptcy
U
هیئت تصفیه امور ورشکسته
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
technicians
U
شخص متخصص در امور صفتی
strategic
U
مربوط به امور سوق الجیشی
to take the helm
U
زمام امور رادردست گرفتن
presswork
U
اداره مطبعه امور چاپخانه
domiciles
U
منزل یا مرکز مهم امور
deficit financing
U
اداره امور مالی با کسرموازنه
Ministry of Labor and Social Affairs .
U
وزارت کار ؟ امور اجتماعی
domicile
U
منزل یا مرکز مهم امور
financial data
U
اطلاعات مربوط به امور مالی
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
to go into hiding
U
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
parochialism
U
امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
generals
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
cryptologistics
U
امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
diplomatist
U
کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
to go underground
U
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
counsel appointed
U
وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
home
U
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
homes
U
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
dialectic
U
هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
channel
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
channelled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
rummage sale
U
حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
housekeeping
U
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
treasurers
U
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurer
U
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
channeled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
shipping
U
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
channels
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
irrigation channel
U
جدول
chamfered kerb
U
جدول پخ
border stone
U
جدول
kerb=curb
U
جدول
scheduled
U
جدول
charting
U
جدول
charts
U
جدول
curb
U
جدول
curbed
U
جدول
curbing
U
جدول
curbs
U
جدول
kerb
U
جدول
schedule
U
جدول
kerbs
U
جدول
table
U
جدول
schedules
U
جدول
tableau
U
جدول
tableaus
U
جدول
tableaux
U
جدول
log
U
جدول
logs
U
جدول
chart
U
جدول
charted
U
جدول
tabling
U
جدول
tables
U
جدول
scale
U
جدول
tabled
U
جدول
collate
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
collates
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
functional
U
رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
collated
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
superstitious uses
U
مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
collating
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
selenodetic
U
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
hipster
U
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
common
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
trial attorney
U
وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
commonest
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
commoners
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
indifference schedule
U
جدول بی تفاوتی
frequency table
U
جدول بسامد
leontief table
U
جدول لئونتیف
kerbstone
U
سنگ جدول
function table
U
جدول تابعی
tabularly
U
جدول وار
look up table
U
جدول مراجعهای
kerb stone
U
سنگ جدول
karnaugh map
U
جدول کارنو
loading chart
U
جدول بارگیری
firing table
U
جدول تیر
flush kerb
U
جدول همکف
loading table
U
جدول بارگیری
fourfold table
U
جدول چهارخانه
firing table
U
جدول تیراندازی
lip kerb
U
جدول پهن
manning table
U
جدول مشاغل
symbolic table
U
جدول علائم
tabulating machine
U
جدول بند
time table
U
جدول زمانی
time log
U
جدول زمان
tide table
U
جدول کشند
tabulating machine
U
جدول نویس
table look up
U
مراجعه به جدول
table of distribution
U
جدول توزیع
table of organization
U
جدول سازمان
table point
U
جدول امتیازها
tabulation
U
جدول بندی
tabulator
U
جدول بند
tabulator
U
جدول نویس
text chart
U
جدول نوشتاری
tariff schedule
U
جدول تعرفه
symbol table
U
جدول علامت
truth table
U
جدول درستی
truth table
U
جدول صحت
nomogram
U
جدول محاسباتی
multiplication table
U
جدول بس شماری
probability table
U
جدول احتمالات
table look up
U
جستجوی جدول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com