Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consideration
U
جایزه قیمت
considerations
U
جایزه قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
awarding
U
جایزه دادن جایزه
reward and rewarded
U
جایزه.جایزه داده شده
awards
U
جایزه دادن جایزه
awarded
U
جایزه دادن جایزه
award
U
جایزه دادن جایزه
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
U
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software
U
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price
U
قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price
U
شبه قیمت قیمت ضمنی
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat
U
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
premium
U
جایزه
prising
U
جایزه
prised
U
جایزه
prize man
U
جایزه بر
trophies
U
جایزه
trophy
U
جایزه
guerdon
U
جایزه
prises
U
جایزه
reward
U
جایزه
rewarded
U
جایزه
priase
U
جایزه
bonus
U
جایزه
prized
U
جایزه
premiums
U
جایزه
awards
U
جایزه
awarding
U
جایزه
awarded
U
جایزه
award
U
جایزه
prizes
U
جایزه
bonuses
U
جایزه
prizing
U
جایزه
rewards
U
جایزه
rewardable
U
جایزه
prize
U
جایزه
prise
U
جایزه
bounty
U
جایزه
meed
U
جایزه
spiral of wages and prices
U
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
testimonials
U
پاداش جایزه
laureate
U
جایزه دار
money
U
جایزه نقدی
prized
U
انعام جایزه
testimonialize
U
جایزه دادن
to win laurels
U
جایزه گرفتن
prizes
U
انعام جایزه
prizing
U
انعام جایزه
prize
U
انعام جایزه
export bounty
U
جایزه صدور
pursing
U
جایزه نقدی
purses
U
جایزه نقدی
pursed
U
جایزه نقدی
purse
U
جایزه نقدی
premium for excellence
U
جایزه فضیلت
oscar
U
جایزه اسکار
head money
U
جایزه اوردن سر
Nobel Prize
U
جایزه نوبل
testimonial
U
پاداش جایزه
prizewinner
U
برنده جایزه
nobel prize
U
جایزه نوبل
prizer
U
برنده جایزه
cupped
U
گلدان جایزه مسابقات
outland trophy
U
جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
rewarder
U
جایزه یا پاداش دهنده
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
coronate
U
جایزه یا انعام دادن
cups
U
گلدان جایزه مسابقات
brilliancy prize
U
جایزه درخشندگی شطرنج
booby prize
U
جایزه تسلی بخش
pewter
U
جام پیروزی جایزه
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
Ig Nobel Prize
U
جایزه ایگ نوبل
cup
U
گلدان جایزه مسابقات
booby prizes
U
جایزه تسلی بخش
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
edward j. neil award
U
جایزه بوکسور ممتاز سال
salvage money
U
جایزه نجات کشتی یا محموله
eclipse award
U
جایزه سوارکار ممتاز سال
prize poem
U
شعری که جایزه برده است
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
prizefight
U
مسابقه مشت زنی جایزه دار
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
ashes
U
جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
sullivan award
U
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
prize fellow
U
شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
price line
U
خط قیمت
quotation
U
قیمت
quotations
U
قیمت
price limit
U
حد قیمت
value
U
قیمت
price
U
قیمت
nominal
U
کم قیمت
cost
U
قیمت
valuing
U
قیمت
cif
U
قیمت
values
U
قیمت
wage price spiral
U
قیمت
above rubies
U
بی قیمت
wage price guideline
U
قیمت
worth
U
قیمت
treasure
U
ذی قیمت
set (one) back
<idiom>
U
قیمت
equivalents
U
هم قیمت
equivalent
U
هم قیمت
high priced
U
پر قیمت
invalued
U
بی قیمت
bourse
U
قیمت
valueless
U
بی قیمت
prices
U
قیمت
At the price of. At the cost of .
U
به قیمت
priceless
U
بی قیمت
all in price
U
قیمت کل
PR
U
قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif&
U
قیمت
competitive price
U
قیمت رقابتی
competitive price
U
قیمت جاری
price tag
U
اتیکت قیمت
constant cost
U
قیمت ثابت
price system
U
نظام قیمت
reasonable price
U
قیمت معقول
oil price
U
قیمت نفت
charm price
U
قیمت چشمگیر
repurchase price
U
قیمت بازخرید
price theory
U
نظریه قیمت
catalogue price
U
قیمت کاتالوگ
pricer
U
قیمت گذار
prizer
U
قیمت گذار
conversion price
U
قیمت تبدیل
price list
U
فهرست قیمت
purchase money
U
قیمت جنس
cost unit
U
قیمت واحد
price support
U
حمایت قیمت
price list
U
لیست قیمت
price ratio
U
نسبت قیمت
claimers
U
اسبهای هم قیمت
price reduction
U
کاهش قیمت
price stabilization
U
تثبیت قیمت
price leadership
U
رهبری قیمت
price stability
U
ثبات قیمت
current price
U
قیمت جاری
price stability
U
تثبیت قیمت
price level
U
سطح قیمت
price increase
U
ترقی قیمت
reasonable price
U
قیمت عادله
close price
U
قیمت نزدیک
price index
U
شاخص قیمت
price support
U
تایید قیمت
cost push
U
فشار قیمت
price stabilization
U
ثبات قیمت
price responsiveness
U
کشش قیمت
mean price
U
قیمت متوسط
list price
U
قیمت فاکتور
price floor
U
حداقل قیمت
least price
U
حداقل قیمت
normal price
U
قیمت متعارف
last price
U
قیمت اخر
normal price
U
قیمت عادی
just price
U
قیمت منصفانه
just price
U
قیمت عادلانه
offering price
U
قیمت پیشنهادی
incentive price
U
قیمت محرک
incentive price
U
قیمت تشویقی
historical cost
U
قیمت متعادل
historical cost
U
قیمت بازار
highest price
U
بیشترین قیمت
highest price
U
بالاترین قیمت
high value
U
گران قیمت
high dollar value
U
سنگین قیمت
nominal value
U
قیمت اسمی
middle price
U
قیمت متوسط
middle price
U
قیمت حد وسط
market value
U
قیمت بازار
minimum price
U
کمترین قیمت
minimum price
U
حداقل قیمت
market price
U
قیمت بازار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com