English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
Other Matches
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
it pron U ان جانور
creature U جانور
structure of an animal U جانور
malacostracan U جانور
johnny U جانور نر
creatures U جانور
he U جانور نر
animalize U جانور
apod U جانور بی پا
nightwalker U جانور شب پر
beast U جانور
beasts U جانور
animal U جانور
it U ان جانور
ruffianly U جانور خو
animals U جانور
zoologist U جانور شناس
zoology U جانور شناسی
zootomy U جانور شکافی
proud <adj.> U جانور حشری
fauna U جانور نامه
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
brute U جانور حیوان
brutes U جانور حیوان
brutal U جانور خوی
saprozoon U جانور پوده زی
pudge U جانور چاق
edentate U جانور بی دندان
polystome U جانور بسیار
polystomatous U جانور بسیار
polypod U جانور بسیارپا
pollard U جانور بی شاخ
poikilothermism U خونسردی جانور
plantigrade U جانور دوپا
perissodactyl U جانور فرد سم
mammiferous U جانور پستاندار
nekton U جانور شناور
monocule U جانور یک چشم
milker U جانور شیرده
saxicoline U جانور سنگ زی
saxicolous U جانور سنگ زی
craw U معده جانور
zootheism U جانور پرستی
zoophilous U علاقمند به جانور
zoophilic U علاقمند به جانور
zoophagous U جانور خوار
animalculum U جانور ریزه
animalist U نقاش جانور
poikilotherm U جانور خونسرد
beastliness U جانور خویی
ungulate U جانور سم دار
brutalization U جانور خویی
tardigrade U جانور کندرو
stinkard U جانور بدبو
shell fish U جانور صدف
scrag U جانور نحیف
mammifer U جانور پستاندار
game U جانور شکاری
strays U جانور بی صاحب
scavengers U جانور لاشخور
rodents U جانور جونده
straying U جانور بی صاحب
scavenger U جانور لاشخور
stray U جانور بی صاحب
strayed U جانور ولگرد
amebas U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
brutality U جانور خویی
brutalities U جانور خویی
rodent U جانور جونده
amoebas U جانور تک سلولی
hybrid U جانور دورگه
pelagian U جانور دریایی
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
orc U جانور بزرگ دریایی
holozoic U جانور خوراک گیر
dolphin دولفین [جانور شناسی]
ratter U موش گیر [جانور]
nematocyst U نیش جانور مرجانی
paleozoology U دیرین جانور شناسی
ratcatcher U موش گیر [جانور]
shedder U جانور پوست انداز
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
zoophyte U جانور گیاه سان
orca U جانور بزرگ دریایی
rat catcher U موش گیر [جانور]
sacs U عضوکیسه مانند جانور
jumbos U جانور غول اسا
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
mollusk U جانور نرم تن حلزون
female U زنانه جانور ماده
animalculum U جانور ذره بینی
animalcule U جانور ذره بینی
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
viviparous U جانور زنده زا ولود
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
white face U جانور پیشانی سفید
arthropod U جانور مفصل دار
bestialize U جانور خوی نمودن
heat U طلب شدن جانور
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
heats U طلب شدن جانور
zoography U جانور شناسی تطبیقی
nervure U رگه بندی جانور
sac U عضوکیسه مانند جانور
scavenger U جانور کثافت خور
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials U جانور کیسه دار
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
marsupial U جانور کیسه دار
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
phytozoon U جانور گیاه نما
migrants U سیار جانور مهاجر
footpad U پای جانور پهنه پا
malacoderm U جانور نرم پوست
pleophagous U چند جانور خوار
slugged U چارپاره جانور کندرو
phyllopod U جانور برگ پای
migrant U سیار جانور مهاجر
scavengers U جانور کثافت خور
slug U چارپاره جانور کندرو
jumbo U جانور غول اسا
pachyderm U جانور پوست کلفت
tentacle U موی حساس جانور
mollusc U جانور نرم تن حلزون
slugs U چارپاره جانور کندرو
tentacles U موی حساس جانور
pachyderms U جانور پوست کلفت
endotherm U جانور خون گرم
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
molluscs U جانور نرم تن حلزون
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
unicorn U جانور افسانهای دارای یک شاخ
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
unicorns U جانور افسانهای دارای یک شاخ
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
omnivore U جانور همه چیز خوار
gast U وحشت جانور بدون اولاد
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus frisii U ماهی سفید [جانور شناسی]
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
isopodan U جانور سخت پوست بر>=< پای
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
vermin U جانور افت حشرات موذی
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
zooplankton U جانور ریز شناور برسطح دریا
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
he ran the animal through U ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
wombat U جانور کیسه داری شبیه خرس
wombats U جانور کیسه داری شبیه خرس
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
webfoot U جانور دارای پای پرده دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com