English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zoophyte U جانور گیاه سان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
ecesis U نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
phylogeny U تاریخ نژادی جانور یا گیاه
phytozoon U جانور گیاه نما
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
Other Matches
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
creatures U جانور
ruffianly U جانور خو
beast U جانور
beasts U جانور
animal U جانور
animals U جانور
structure of an animal U جانور
he U جانور نر
apod U جانور بی پا
malacostracan U جانور
johnny U جانور نر
it U ان جانور
animalize U جانور
creature U جانور
nightwalker U جانور شب پر
it pron U ان جانور
brutal U جانور خوی
brutes U جانور حیوان
scrag U جانور نحیف
shell fish U جانور صدف
stinkard U جانور بدبو
edentate U جانور بی دندان
animalist U نقاش جانور
polystome U جانور بسیار
tardigrade U جانور کندرو
fauna U جانور نامه
ungulate U جانور سم دار
beastliness U جانور خویی
craw U معده جانور
zoophagous U جانور خوار
brute U جانور حیوان
saxicolous U جانور سنگ زی
zootomy U جانور شکافی
polypod U جانور بسیارپا
pollard U جانور بی شاخ
poikilothermism U خونسردی جانور
poikilotherm U جانور خونسرد
plantigrade U جانور دوپا
monocule U جانور یک چشم
nekton U جانور شناور
perissodactyl U جانور فرد سم
polystomatous U جانور بسیار
pudge U جانور چاق
animalculum U جانور ریزه
zoologist U جانور شناس
zoology U جانور شناسی
mammifer U جانور پستاندار
saxicoline U جانور سنگ زی
saprozoon U جانور پوده زی
mammiferous U جانور پستاندار
milker U جانور شیرده
pelagian U جانور دریایی
zoophilic U علاقمند به جانور
brutalization U جانور خویی
strayed U جانور ولگرد
stray U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
hybrid U جانور دورگه
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
amebae U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
rodent U جانور جونده
rodents U جانور جونده
amebas U جانور تک سلولی
brutalities U جانور خویی
brutality U جانور خویی
proud <adj.> U جانور حشری
scavengers U جانور لاشخور
scavenger U جانور لاشخور
game U جانور شکاری
zootheism U جانور پرستی
zoophilous U علاقمند به جانور
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
ratter U موش گیر [جانور]
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
animalculum U جانور ذره بینی
rat catcher U موش گیر [جانور]
holozoic U جانور خوراک گیر
animalcule U جانور ذره بینی
arthropod U جانور مفصل دار
bestialize U جانور خوی نمودن
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
white face U جانور پیشانی سفید
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
viviparous U جانور زنده زا ولود
footpad U پای جانور پهنه پا
endotherm U جانور خون گرم
ratcatcher U موش گیر [جانور]
orca U جانور بزرگ دریایی
paleozoology U دیرین جانور شناسی
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
phyllopod U جانور برگ پای
zoography U جانور شناسی تطبیقی
pleophagous U چند جانور خوار
jumbo U جانور غول اسا
orc U جانور بزرگ دریایی
malacoderm U جانور نرم پوست
shedder U جانور پوست انداز
mollusk U جانور نرم تن حلزون
nematocyst U نیش جانور مرجانی
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
nervure U رگه بندی جانور
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
pachyderms U جانور پوست کلفت
scavenger U جانور کثافت خور
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials U جانور کیسه دار
tentacles U موی حساس جانور
marsupial U جانور کیسه دار
dolphin دولفین [جانور شناسی]
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
mollusc U جانور نرم تن حلزون
molluscs U جانور نرم تن حلزون
tentacle U موی حساس جانور
sac U عضوکیسه مانند جانور
sacs U عضوکیسه مانند جانور
female U زنانه جانور ماده
heats U طلب شدن جانور
heat U طلب شدن جانور
scavengers U جانور کثافت خور
pachyderm U جانور پوست کلفت
migrant U سیار جانور مهاجر
slug U چارپاره جانور کندرو
slugs U چارپاره جانور کندرو
jumbos U جانور غول اسا
migrants U سیار جانور مهاجر
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
slugged U چارپاره جانور کندرو
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
omnivore U جانور همه چیز خوار
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
vermin U جانور افت حشرات موذی
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus frisii U ماهی سفید [جانور شناسی]
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
gast U وحشت جانور بدون اولاد
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
isopodan U جانور سخت پوست بر>=< پای
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
unicorns U جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorn U جانور افسانهای دارای یک شاخ
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
he ran the animal through U ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
logotype U وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
zooplankton U جانور ریز شناور برسطح دریا
pes U پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
webfoot U جانور دارای پای پرده دار
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
wombats U جانور کیسه داری شبیه خرس
zoomorphic U دارای خدایان مجسم بشکل جانور
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
wombat U جانور کیسه داری شبیه خرس
trichomonad U جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
semiosis U یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
mammalogy U یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
ctenophoran U وابسته بشانه داران جانور شانه دار
scal away U ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
limpet U جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
reticulum U شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
limpets U جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
shells U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com