Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proud
<adj.>
U
جانور حشری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rutting
<adj.>
U
حشری
[جانور مرد]
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
in heat
[American E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
on heat
[British E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
Other Matches
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
nymphomaniac
U
زن حشری
nymphomaniacs
U
زن حشری
nymphomania
U
حشری بودن زن
andromania
U
حشری بودن زن
nymphomania
U
حشری بودن
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
to be in season
[in heat]
U
حشری بودن
[جانورشناسی]
beasts
U
جانور
animal
U
جانور
animals
U
جانور
animalize
U
جانور
structure of an animal
U
جانور
apod
U
جانور بی پا
creatures
U
جانور
creature
U
جانور
beast
U
جانور
he
U
جانور نر
it
U
ان جانور
malacostracan
U
جانور
nightwalker
U
جانور شب پر
ruffianly
U
جانور خو
johnny
U
جانور نر
it pron
U
ان جانور
perissodactyl
U
جانور فرد سم
pelagian
U
جانور دریایی
animalist
U
نقاش جانور
animalculum
U
جانور ریزه
zoophilous
U
علاقمند به جانور
mammiferous
U
جانور پستاندار
stinkard
U
جانور بدبو
brute
U
جانور حیوان
nekton
U
جانور شناور
brutes
U
جانور حیوان
monocule
U
جانور یک چشم
brutal
U
جانور خوی
milker
U
جانور شیرده
zootomy
U
جانور شکافی
zootheism
U
جانور پرستی
plantigrade
U
جانور دوپا
poikilotherm
U
جانور خونسرد
ungulate
U
جانور سم دار
tardigrade
U
جانور کندرو
edentate
U
جانور بی دندان
polystomatous
U
جانور بسیار
polystome
U
جانور بسیار
pudge
U
جانور چاق
saprozoon
U
جانور پوده زی
saxicoline
U
جانور سنگ زی
polypod
U
جانور بسیارپا
craw
U
معده جانور
brutalization
U
جانور خویی
poikilothermism
U
خونسردی جانور
mammifer
U
جانور پستاندار
pollard
U
جانور بی شاخ
zoophilic
U
علاقمند به جانور
zoophagous
U
جانور خوار
scrag
U
جانور نحیف
beastliness
U
جانور خویی
saxicolous
U
جانور سنگ زی
zoologist
U
جانور شناس
amebae
U
جانور تک سلولی
straying
U
جانور بی صاحب
strays
U
جانور بی صاحب
hybrid
U
جانور دورگه
game
U
جانور شکاری
scavenger
U
جانور لاشخور
stray
U
جانور بی صاحب
strayed
U
جانور ولگرد
amebas
U
جانور تک سلولی
amoeba
U
جانور تک سلولی
amoebae
U
جانور تک سلولی
rodent
U
جانور جونده
rodents
U
جانور جونده
brutalities
U
جانور خویی
brutality
U
جانور خویی
scavengers
U
جانور لاشخور
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
amoebas
U
جانور تک سلولی
fauna
U
جانور نامه
shell fish
U
جانور صدف
zoology
U
جانور شناسی
phyllopod
U
جانور برگ پای
phytozoon
U
جانور گیاه نما
nervure
U
رگه بندی جانور
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
orca
U
جانور بزرگ دریایی
orc
U
جانور بزرگ دریایی
marsupial
U
جانور کیسه دار
zoophyte
U
جانور گیاه سان
pleophagous
U
چند جانور خوار
zoomorphic
U
شبیه جانور جانورسان
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
viviparous
U
جانور زنده زا ولود
white face
U
جانور پیشانی سفید
shedder
U
جانور پوست انداز
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
ratter
U
موش گیر
[جانور]
rat catcher
U
موش گیر
[جانور]
ratcatcher
U
موش گیر
[جانور]
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
arthropod
U
جانور مفصل دار
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
slugs
U
چارپاره جانور کندرو
footpad
U
پای جانور پهنه پا
slugged
U
چارپاره جانور کندرو
jumbos
U
جانور غول اسا
slug
U
چارپاره جانور کندرو
migrants
U
سیار جانور مهاجر
migrant
U
سیار جانور مهاجر
scavengers
U
جانور کثافت خور
scavenger
U
جانور کثافت خور
tentacle
U
موی حساس جانور
endotherm
U
جانور خون گرم
tentacles
U
موی حساس جانور
beast of ravin
U
جانور درنده یاشکاری
bestialize
U
جانور خوی نمودن
animalcule
U
جانور ذره بینی
amphibiotic
U
وابسته به جانور دوزیستی
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
jumbo
U
جانور غول اسا
sacs
U
عضوکیسه مانند جانور
sac
U
عضوکیسه مانند جانور
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
dentition
U
وضع تعداددندانهای جانور
anteaters
U
جانور پستاندارمورچه خوار
anteater
U
جانور پستاندارمورچه خوار
animalculum
U
جانور ذره بینی
malacoderm
U
جانور نرم پوست
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
heat
U
طلب شدن جانور
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
female
U
زنانه جانور ماده
heats
U
طلب شدن جانور
marsupials
U
جانور کیسه دار
lairs
U
محل استراحت جانور
lair
U
محل استراحت جانور
hilding
U
جانور یا اسب بی ارزش
holozoic
U
جانور خوراک گیر
nematocyst
U
نیش جانور مرجانی
Caspian kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
bestial
U
شبیه حیوان جانور خوی
Rutilus frisii
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian White Fish
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
slug
U
جانور تنبل گردونه کندرو
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
slugged
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugs
U
جانور تنبل گردونه کندرو
unicorns
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorn
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
kutum
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
vermin
U
جانور افت حشرات موذی
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
insectivore
U
جانور یا گیاه حشره خوار
omnivore
U
جانور همه چیز خوار
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
purebred
U
جانور یا گیاه خوش نژاد
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
scalawag
U
جانور نحیف وکم ارزش
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
endozoic
U
دارای زندگی دردرون جانور
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
isopodan
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
lyncean
U
مانند جانور سیاه گوش
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
isopod
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
pelage
U
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
swamper
U
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
he ran the animal through
U
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
stenophagous
U
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
wombats
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
pes
U
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
wombat
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
logotype
U
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
zooplankton
U
جانور ریز شناور برسطح دریا
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
webfoot
U
جانور دارای پای پرده دار
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
zooplasty
U
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
scal away
U
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
trichomonad
U
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
reticulum
U
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
ctenophoran
U
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
limpet
U
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
mammalogy
U
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
ecesis
U
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com