Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beast
U
جانور
beasts
U
جانور
animal
U
جانور
animals
U
جانور
creature
U
جانور
creatures
U
جانور
animalize
U
جانور
malacostracan
U
جانور
structure of an animal
U
جانور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
he
U
جانور نر
ruffianly
U
جانور خو
johnny
U
جانور نر
it pron
U
ان جانور
nightwalker
U
جانور شب پر
it
U
ان جانور
apod
U
جانور بی پا
brutalization
U
جانور خویی
animalist
U
نقاش جانور
animalculum
U
جانور ریزه
poikilothermism
U
خونسردی جانور
brutal
U
جانور خوی
monocule
U
جانور یک چشم
polypod
U
جانور بسیارپا
polystomatous
U
جانور بسیار
edentate
U
جانور بی دندان
polystome
U
جانور بسیار
mammifer
U
جانور پستاندار
craw
U
معده جانور
nekton
U
جانور شناور
shell fish
U
جانور صدف
pelagian
U
جانور دریایی
perissodactyl
U
جانور فرد سم
plantigrade
U
جانور دوپا
beastliness
U
جانور خویی
poikilotherm
U
جانور خونسرد
milker
U
جانور شیرده
mammiferous
U
جانور پستاندار
pollard
U
جانور بی شاخ
pudge
U
جانور چاق
saprozoon
U
جانور پوده زی
proud
<adj.>
U
جانور حشری
in heat
[American E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
on heat
[British E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
saxicoline
U
جانور سنگ زی
saxicolous
U
جانور سنگ زی
scrag
U
جانور نحیف
stinkard
U
جانور بدبو
tardigrade
U
جانور کندرو
ungulate
U
جانور سم دار
zoophagous
U
جانور خوار
zoophilic
U
علاقمند به جانور
zoophilous
U
علاقمند به جانور
zootheism
U
جانور پرستی
zootomy
U
جانور شکافی
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
fauna
U
جانور نامه
amoebas
U
جانور تک سلولی
rodent
U
جانور جونده
brutalities
U
جانور خویی
brutality
U
جانور خویی
rodents
U
جانور جونده
hybrid
U
جانور دورگه
strayed
U
جانور ولگرد
stray
U
جانور بی صاحب
straying
U
جانور بی صاحب
strays
U
جانور بی صاحب
game
U
جانور شکاری
scavenger
U
جانور لاشخور
scavengers
U
جانور لاشخور
amoebae
U
جانور تک سلولی
brutes
U
جانور حیوان
brute
U
جانور حیوان
amoeba
U
جانور تک سلولی
zoologist
U
جانور شناس
zoology
U
جانور شناسی
amebae
U
جانور تک سلولی
amebas
U
جانور تک سلولی
marsupial
U
جانور کیسه دار
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
viviparous
U
جانور زنده زا ولود
white face
U
جانور پیشانی سفید
lairs
U
محل استراحت جانور
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
zoomorphic
U
شبیه جانور جانورسان
lair
U
محل استراحت جانور
zoophyte
U
جانور گیاه سان
phyllopod
U
جانور برگ پای
marsupials
U
جانور کیسه دار
shedder
U
جانور پوست انداز
phytozoon
U
جانور گیاه نما
pleophagous
U
چند جانور خوار
slugged
U
چارپاره جانور کندرو
slug
U
چارپاره جانور کندرو
migrants
U
سیار جانور مهاجر
migrant
U
سیار جانور مهاجر
anteater
U
جانور پستاندارمورچه خوار
scavengers
U
جانور کثافت خور
jumbos
U
جانور غول اسا
scavenger
U
جانور کثافت خور
anteaters
U
جانور پستاندارمورچه خوار
female
U
زنانه جانور ماده
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
rat catcher
U
موش گیر
[جانور]
ratcatcher
U
موش گیر
[جانور]
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
rutting
<adj.>
U
حشری
[جانور مرد]
heats
U
طلب شدن جانور
ratter
U
موش گیر
[جانور]
heat
U
طلب شدن جانور
amphibiotic
U
وابسته به جانور دوزیستی
nematocyst
U
نیش جانور مرجانی
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
jumbo
U
جانور غول اسا
arthropod
U
جانور مفصل دار
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
beast of ravin
U
جانور درنده یاشکاری
bestialize
U
جانور خوی نمودن
tentacle
U
موی حساس جانور
dentition
U
وضع تعداددندانهای جانور
sacs
U
عضوکیسه مانند جانور
endotherm
U
جانور خون گرم
footpad
U
پای جانور پهنه پا
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
sac
U
عضوکیسه مانند جانور
animalculum
U
جانور ذره بینی
nervure
U
رگه بندی جانور
malacoderm
U
جانور نرم پوست
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
holozoic
U
جانور خوراک گیر
hilding
U
جانور یا اسب بی ارزش
orca
U
جانور بزرگ دریایی
slugs
U
چارپاره جانور کندرو
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
orc
U
جانور بزرگ دریایی
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
animalcule
U
جانور ذره بینی
tentacles
U
موی حساس جانور
insectivore
U
جانور یا گیاه حشره خوار
isopod
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
unicorns
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
unicorn
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
Caspian White Fish
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
kutum
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
bestial
U
شبیه حیوان جانور خوی
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
endozoic
U
دارای زندگی دردرون جانور
Rutilus frisii
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
scalawag
U
جانور نحیف وکم ارزش
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
lyncean
U
مانند جانور سیاه گوش
slug
U
جانور تنبل گردونه کندرو
purebred
U
جانور یا گیاه خوش نژاد
vermin
U
جانور افت حشرات موذی
omnivore
U
جانور همه چیز خوار
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
isopodan
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
slugs
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
U
جانور تنبل گردونه کندرو
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
webfoot
U
جانور دارای پای پرده دار
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
stenophagous
U
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
pes
U
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
swamper
U
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
pelage
U
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
he ran the animal through
U
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
zooplasty
U
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
logotype
U
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
wombats
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
wombat
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
zooplankton
U
جانور ریز شناور برسطح دریا
ecesis
U
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
reticulum
U
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
shelling
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
limpet
U
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
shells
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
ctenophoran
U
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
mammalogy
U
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
trichomonad
U
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
scal away
U
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
limpets
U
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
minion
U
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
therianthropic
U
وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
minions
U
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
intermaediate host
U
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
phylesis
U
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
to pounce on somebody
U
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com