Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heisman trophy
U
جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
Memmaker
U
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
sullivan award
U
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
brand leader
U
بهترین علامت تجاری بهترین مارک
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
major penalty
U
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
drop ball
U
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
cues
U
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue
U
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
shake bottle
U
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
collegiate
U
دانشگاهی
extra-mural
U
میان دانشگاهی
graduate study
U
تحصیلات دانشگاهی
academic year
U
سال دانشگاهی
academic costume
U
لباس دانشگاهی
academicals
U
لباس دانشگاهی
lecture notes
U
جزوه درس دانشگاهی
outland trophy
U
جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
peripheral course
U
دوران پیش دانشگاهی نظامی
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
conferred a degree
U
درجه دانشگاهی اعطا کردن
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
campus network
U
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
academe
U
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
pride
U
بهترین
gilt-edged
U
بهترین
first class
U
بهترین
tiptop
U
بهترین
gilt edged
U
بهترین
of the first water
U
بهترین
prides
U
بهترین
the best of all
U
بهترین
gilt edge
U
بهترین
priding
U
بهترین
foremost
U
بهترین
prided
U
بهترین
best
U
بهترین
qualities
U
بهترین کیفیت
In the best possible manner.
U
به بهترین وجه
top-notch
<idiom>
U
عالی ،بهترین
quality
U
بهترین کیفیت
best
U
به بهترین وجه
best efforts
U
بهترین مساعی
best
U
بهترین کار
optimum
U
بهترین امکان
first-class
U
درخورمردم طبقه یک بهترین
napping
U
بهترین شرکت کننده
classics
U
مطابق بهترین نمونه
tip top
U
بهترین اعلی درجه
naps
U
بهترین شرکت کننده
(live off the) fat of the land
<idiom>
U
بهترین از هرچیز را داشتند
classic
U
مطابق بهترین نمونه
nap
U
بهترین شرکت کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
designated tournament
U
مسابقه بهترین بازیگران
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
skimeister
U
بهترین اسکی باز
best move
U
بهترین حرکت شطرنج
back on one's feet
<idiom>
U
به بهترین سلامتی رسیدن
prime
U
کمال بهترین قسمت
primes
U
کمال بهترین قسمت
dressed to kill
<idiom>
U
بهترین لباس را پوشیدن
primed
U
کمال بهترین قسمت
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
the best thatone can do
U
بهترین کاری که میتوان کرد
best governed country
U
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
You are counted among my best friends.
U
شما را از بهترین دوستانم می شمارم
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
The best advice is, not to give any
<idiom>
U
بهترین اندرز ندادن آن است
History is the best testimony.
U
تاریخ بهترین شاهد است
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
beluga
U
نام بهترین نوع خاویار
dress up
<idiom>
U
بهترین لباس خود را پوشیدن
I wish you the best of luck.
U
بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
Which is the best way to Tehran ?
U
بهترین راه به تهران کدام است ؟
make the best of
<idiom>
U
دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
optima legum ilerpres est consuetudo
U
عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
i had best to leaveit
U
بهترین کاران است که ان راول کنیم
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
U
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
the best game out
U
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
ground badge
U
علامت بهترین درجه دار یاسرباز
money player
U
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
least cost design
U
بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
to make the most of
U
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
Hunger is the best sauce.
<proverb>
U
گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است.
[ضرب المثل ]
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
tilt and swivel
U
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
puppeteers
U
بازیگر
puppeteer
U
بازیگر
booter
U
بازیگر
stager
U
بازیگر
mummer
U
بازیگر
performing
U
بازیگر
player
U
بازیگر
fielder
U
بازیگر
actors
U
بازیگر
actor
U
بازیگر
halfback
U
بازیگر میانی
tragedienne
U
بازیگر تراژدی
hatchetman
U
بازیگر خشن
substitute
U
بازیگر ذخیره
freeing
U
بازیگر ازاد
hattrick
U
بازیگر سه گله
freed
U
بازیگر ازاد
protagonist
U
بازیگر عمده
substitute
U
تعویض بازیگر
third home
U
بازیگر مهاجم
substituting
U
تعویض بازیگر
substituting
U
بازیگر ذخیره
substituted
U
تعویض بازیگر
substituted
U
بازیگر ذخیره
free
U
بازیگر ازاد
leading lady or man
U
بازیگر عمده
frees
U
بازیگر ازاد
veteran
U
بازیگر با تجربه
outed
U
اخراج بازیگر
subs
U
تعویض بازیگر
homebrew
U
بازیگر محلی
laxman
U
بازیگر لاکراس
homeling
U
بازیگر خودی
skulls
U
ضربه به سر بازیگر
tennist
U
بازیگر تنیس
sub
U
بازیگر ذخیره
sub
U
تعویض بازیگر
homebred
U
بازیگر محلی
number
U
شماره بازیگر
skull
U
ضربه به سر بازیگر
extra cover
U
بازیگر بل گیر
numbers
U
شماره بازیگر
wingman
U
بازیگر گوش
headhunter
U
بازیگر خشن
send off
U
اخراج بازیگر
out-
U
اخراج بازیگر
out
U
اخراج بازیگر
send-off
U
اخراج بازیگر
send-offs
U
اخراج بازیگر
veterans
U
بازیگر با تجربه
subs
U
بازیگر ذخیره
player's number
U
شماره بازیگر
duffer
U
بازیگر متوسط
poloist
U
بازیگر واترپولو
uncovered
U
بازیگر مهانشده
backman
U
بازیگر مدافع
walk-on
U
بازیگر فرعی
dub
U
بازیگر ضعیف
winger
U
بازیگر گوش
dubbed
U
بازیگر ضعیف
dubs
U
بازیگر ضعیف
come back
U
بازگشت بازیگر
mans
U
بازیگر تیم
protagonists
U
بازیگر عمده
man
U
بازیگر تیم
body checker
U
بازیگر تنه زن
wingers
U
بازیگر گوش
duffers
U
بازیگر متوسط
cricketer
U
بازیگر کریکت
cricketers
U
بازیگر کریکت
ride the bench
U
بازیگر ذخیره
oddsmaker
U
بازیگر شاخص
backup
U
جانشین بازیگر
outside forward
U
بازیگر گوش
sand bagger
U
بازیگر گول زن
club player
U
بازیگر باشگاهی
ball player
U
بازیگر با توپ
second string
U
بازیگر ذخیره
blacked
U
بازیگر دوم شطرنج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com