Perdic | جامع گشاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 194 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	spacious U	جامع گشاد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	straddles U	گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
	straddled U	گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
	straddle U	گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
	To walk with ones feet wide apart. U	گشاد گشاد راه رفتن
	She stared at him with wide eyes. U	با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
	Catholics U	جامع
	totalling U	جامع
	totalled U	جامع
	totaling U	جامع
	echaustive U	جامع
	total U	جامع
	exhaustive U	جامع
	aggregative U	جامع
	all around U	جامع
	master U	جامع
	mastered U	جامع
	masters U	جامع
	Catholic U	جامع
	comprehensive U	جامع
	ecumenic U	جامع
	totals U	جامع
	executtive U	جامع
	collective U	جامع
	integrated U	جامع
	precise U	جامع
	large U	جامع
	larger U	جامع
	largest U	جامع
	self inclusive U	جامع
	universal U	جامع
	self contained U	جامع
	plenary U	جامع
	plenaries U	جامع
	encyclopedic U	جامع
	sweeping U	جامع
	totaled U	جامع
	turnkey system U	سیستم جامع
	thalweg U	جامع المیاه
	polytechnics U	جامع الفنون
	polytechnic U	جامع الفنون
	generic U	عام جامع
	collective antenna U	انتن جامع
	universal identifier U	معرف جامع
	to cover much ground U	جامع بودن
	pure procedure U	رویه جامع
	omnibus bar U	شمش جامع
	inclusively U	بطور جامع
	generically U	بطور جامع
	fully qualified U	جامع الشرایط
	encyclopaedia U	فرهنگ جامع
	comprehensively U	بطور جامع
	comprehensive plans U	برنامههای جامع
	comprehensive job U	کار جامع
	comprehensive insurance U	بیمه جامع
	collective contact U	کنتاکت جامع
	universal product code U	کد جامع محصول
	comprehensive schools U	اموزشگاه جامع
	stock U	جامع نسب
	cathedrals U	کلیسای جامع
	stocked U	جامع نسب
	thesaurus U	فرهنگ جامع
	universal U	جامع جهانی
	highways U	شینه جامع
	highway U	شینه جامع
	comprehensive school U	اموزشگاه جامع
	thesauruses U	فرهنگ جامع
	cathedral U	کلیسای جامع
	general U	جامع همگانی
	generals U	جامع همگانی
	blanket policy U	بیمه نامه جامع
	comprehensive program U	برنامه اجرائی جامع
	comprehensive planning U	برنامه ریزی جامع
	comprehensive insurance policy U	بیمه نامه جامع
	encyclopaedism U	علوم واطلاعات جامع
	straddle U	گشاد با زی
	reamer U	گشاد کن
	loosest U	گشاد
	looser U	گشاد
	loose fitting U	گشاد
	straddled U	گشاد با زی
	straddles U	گشاد با زی
	widest U	گشاد
	wider U	گشاد
	wide U	گشاد
	broadest U	گشاد
	loose U	گشاد
	broad U	گشاد
	loose-fitting U	گشاد
	broader U	گشاد
	oecumenical U	جامع مشهوردر سراسر جهان
	From A to Z. In every deatail. U	از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
	inclusive design U	طرح جامع و کامل [فراگیر]
	encyclopaedical U	وابسته به دایره المعارف جامع
	encyclopaedic U	وابسته به دایره المعارف جامع
	polymath U	جامع علوم معقول ومنقول
	sediment function U	تابع بده مواد جامع
	polymaths U	جامع علوم معقول ومنقول
	ream U	گشاد کردن
	wide mouthed U	دهن گشاد
	bigmouthed U	دهن گشاد
	stretchier U	گشاد شونده
	dilates U	گشاد کردن
	slopping U	شلوار گشاد
	dilate U	گشاد کردن
	reaming U	گشاد کردن
	slip on U	لباس گشاد
	slip-ons U	لباس گشاد
	dilatant U	گشاد شونده
	slop U	شلوار گشاد
	bell mouthed U	دهن گشاد
	straddle U	گشاد نشستن
	stretchiest U	گشاد شونده
	pajamas U	شلوار گشاد
	straddled U	گشاد نشستن
	slopped U	شلوار گشاد
	dilating U	گشاد کردن
	straddles U	گشاد نشستن
	stretchy U	گشاد شونده
	lateran U	نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
	calculus U	حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
	upc U	code product unversal کد جامع محصول
	sack U	پیراهن گشاد و کوتاه
	mother hubbard U	لباس گشاد زنانه
	oxbags U	شلوار خیلی گشاد
	varicosity U	گشاد شدگی سیاهرگ
	oxford bags U	شلوار خیلی گشاد
	mason jar U	کوزه دهن گشاد
	to let out U	افشاکردن گشاد کردن
	varix variously U	سیاهرگ گشاد شده
	sacks U	پیراهن گشاد و کوتاه
	sacked U	پیراهن گشاد و کوتاه
	robe U	لباس بلند و گشاد
	jars U	کوزه دهن گشاد
	jars U	شیشه دهن گشاد
	jarred U	شیشه دهن گشاد
	wide-eyed U	دارای چشم گشاد
	wide eyed U	دارای چشم گشاد
	slacks U	کساد کردن گشاد
	slackest U	کساد کردن گشاد
	slack U	کساد کردن گشاد
	Wellington U	چکمه دهان گشاد
	capacious U	گنجایش دار گشاد
	robes U	لباس بلند و گشاد
	astraddle U	دارای پای گشاد
	clump block U	قرقره دهان گشاد
	jar U	کوزه دهن گشاد
	jar U	شیشه دهن گشاد
	blouses U	پیراهن یاجامه گشاد
	blouse U	پیراهن یاجامه گشاد
	dalmatic U	خرقه استین گشاد
	jarred U	کوزه دهن گشاد
	carboy U	تنگ دهن گشاد
	dolman sleeve U	استین گشاد و اویخته
	encyclopedist U	دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
	universal U	transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
	To widen a road . U	جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
	To spend recklessly ( prodigally ) . U	گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
	scrawl U	خط خطی کردن گشاد نشستن
	scrawled U	خط خطی کردن گشاد نشستن
	scrawling U	خط خطی کردن گشاد نشستن
	sprawl U	گشاد نشستن هرزه روییدن
	risks U	گشاد بازی بخطر انداختن
	scrawls U	خط خطی کردن گشاد نشستن
	risking U	گشاد بازی بخطر انداختن
	risk U	گشاد بازی بخطر انداختن
	sprawling U	گشاد نشستن هرزه روییدن
	risked U	گشاد بازی بخطر انداختن
	straddles U	میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
	sprawls U	گشاد نشستن هرزه روییدن
	straddled U	میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
	carronade U	یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
	straddle U	میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
	These shoes are too big for me . U	این کفشها برایم گشاد است
	raglan U	پالتو استین گشاد سبک و فراخ
	rochet U	جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
	krater U	کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
	turnkey U	سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
	pajamas U	جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
	The shoes are a size too big for my feet. U	کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
	She likes loose - fitting dresses . U	از لباس های گشاد خوشش نمی آید
	My shoes stretched after wearing them for a couple of days .	پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
	varicosity U	جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
	bloomer U	شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
	chimere U	خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
	slop U	هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
	slopped U	هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
	slopping U	هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
	bus bar U	شینه جریان شینه جامع ریل تماس
	The position is over his head . he cannot cope with it . U	این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
	baying U	دهانه خلیج دهانه گشاد
	bay U	دهانه خلیج دهانه گشاد
	bayed U	دهانه خلیج دهانه گشاد
	bays U	دهانه خلیج دهانه گشاد