English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infinite population U جامعه نامحدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
unlimited liability U بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
uncomfined U نامحدود
ad infinitum U نامحدود
unlimited U نامحدود
ageless U نامحدود
extralimital U نامحدود
infinite U نامحدود
infinite series U سری نامحدود
infinite loop U حلقه نامحدود
cartle blanche U اختیار نامحدود
cart blanche U اختیار نامحدود
blank credit U اعتبار نامحدود
absolute U دایره نامحدود
absolutes U دایره نامحدود
widest U نامحدود وسیع
wider U نامحدود وسیع
open credit U اعتبار نامحدود
open end contract U قرارداد نامحدود
wide U نامحدود وسیع
infinite U نامحدود لایتناهی
Omnibenevolence U خیرخواهی نامحدود
infinitely U بطور نامحدود
indefinitely U بطور نامحدود
without limit U بی حد بی اندازه نامحدود
carte blanche U اختیار نامحدود
unrestrained U ازاد نامحدود
unlimited war U جنگ نامحدود
unlimited liability U تعهدات نامحدود
infinity U مقدار نامحدود
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
inane U چرند فضای نامحدود
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
unqualified U بیحدو حصر نامحدود
indefinitely U برای یک مدت نامحدود
credit for an unlimited period U اعتبار برای مدت نامحدود
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
homunculus U مدل بازگشتی نامحدود مغز
illimitably U بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
absolutist U کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
nobody can take work [abuse] indefinitely. U هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
socio- U جامعه
ecological community U جامعه
the body politic U جامعه
universe U جامعه
polities U جامعه
polity U جامعه
societies U جامعه
society U جامعه
communities U جامعه
community U جامعه
sociable U جامعه پذیر
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
integral calculus U حساب جامعه
socialist U جامعه گرای
sociologist U جامعه شناس
nonliterate society U جامعه نانویسا
moslem league U جامعه مسلمانان
preliterate society U جامعه نانویسا
mass society U جامعه انبوهیده
A classless society. U جامعه بی طبقه
integral calculvs U حساب جامعه
league of nations U جامعه ملل
psychopathy U جامعه ستیزی
social desirability U جامعه پسندی
socialism U جامعه گرایی
underclass U بی کلاس [در جامعه]
subclass U بی کلاس [در جامعه]
primitive society U جامعه ابتدایی
lower class U بی کلاس [در جامعه]
psychopaths U جامعه ستیز
psychopath U جامعه ستیز
transitory society U جامعه انتقالی
throwaway society U جامعه مسرف
social minded U در فکر جامعه
sociality U جامعه جویی
sociocentrism U جامعه- محوری
sociogenic U جامعه زاد
sociometry U جامعه سنجی
sociopath U جامعه ستیز
sociopathy U جامعه ستیزی
statistical universe U جامعه اماری
stimulus population U جامعه محرکها
inert society U جامعه بیهوده
classless society U جامعه بی طبقه
societies U جامعه اجتماع
society U جامعه اجتماع
sociological U جامعه شناختی
sociability U جامعه پذیری
parameters U اماره جامعه
atomistic society U جامعه ذرهای
parameter U اماره جامعه
sociology U جامعه شناسی
biocenose U جامعه زندگان
antisocial U جامعه ستیز
biocummunity U جامعه زندگان
biotic communtity U جامعه زندگان
closed society U جامعه بسته
dissocialization U جامعه گسلی
affluent society U جامعه مصرفی
ecclesiastes U کتاب جامعه
socialists U جامعه گرای
social science U جامعه شناسی
finite population U جامعه محدود
affluent society U جامعه رفاه
affluent society U جامعه مرفه
eruropean community U جامعه اروپایی
affluent society U جامعه ثروتمند
lower class U طبقه پایین جامعه
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
subclass U طبقه پایین جامعه
underclass U طبقه پایین جامعه
sociological U وابسته به جامعه شناسی
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
holy office U جامعه راهبان ومومنین
sampling population U جامعه نمونه گیری
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
public mischief U جرم علیه جامعه
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
socialites U شخص طراز اول جامعه
socialite U شخص طراز اول جامعه
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
christenings U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
Christendom U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com