English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insensitive U جامد کساد
insensitivity U جامد کساد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tight U کساد
slackest U کساد
dullest U کساد
slack U کساد
dullness U کساد
depression U کساد
depressions U کساد
dulls U کساد
dulling U کساد
dull U کساد
dulled U کساد
duller U کساد
slacks U کساد
stagnant U کساد
tighter U کساد
tightest U کساد
inactive U کساد
off U کساد
sluggish U کساد
weak industry U صنعت کساد
statgnate U کساد شدن
dead market U بازار کساد
There is a slump ( recession ) . U کاروکاسبی کساد است
slack U کساد کردن گشاد
stagnate U خوابیدن کساد شدن
stagnated U خوابیدن کساد شدن
stagnates U خوابیدن کساد شدن
stagnating U خوابیدن کساد شدن
To depress the market . U بازار را کساد کردن
slacks U کساد کردن گشاد
slackest U کساد کردن گشاد
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
illiquid U جامد
massy U جامد
exanimate U جامد
heavyset U جامد
inorganic U جامد
robustly U جامد یا
rigid U جامد
robust U جامد یا
solids U جامد
solid U جامد
sediment discharge U بده جامد
solid fuel U سوخت جامد
solid propellant U سوخت جامد
concretion U جامد شدن
crystalin solid U جامد متبلور
solid solution U محلول جامد
soild state U حالت جامد
soild solution U محلول جامد
semisolid U نیمه جامد
solid state U حالت جامد
paraffin wax U پارافین جامد
monohydrate U جامد تک ابه
monoatomic solid U جامد تک اتمی
discharge of solids U بده جامد
solidification U تبدیل به جامد
thickened fuel U سوخت جامد
solidifying U جامد کردن
solidifies U جامد کردن
solidified U جامد کردن
solidly U بطور جامد
solidify U جامد کردن
solidifying U جامد کردن یا شدن
solidify U جامد کردن یا شدن
soild state electrode U الکترود حالت جامد
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
solidifies U جامد کردن یا شدن
precipitate electrode U الکترود حالت جامد
adamantly U جسم جامد و سخت
adamant U جسم جامد و سخت
solidified U جامد کردن یا شدن
solid support U تکیه گاه جامد
solid state device U دستگاه حالت جامد
solid state diffusion U پخش حالت جامد
concretely U بطور محکم یا جامد
solid U ماده جامد سفت
solid state physics U فیزیک حالت جامد
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
solids U ماده جامد سفت
exploded view U شرحی از یک ساختمان جامد
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
solid state component U مولفهء حالت جامد
solid state circuitry U مدارات حالت جامد
solids press down U اجسام جامد سوی
solid-state laser U لیزر حالت جامد [فیزیک]
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
harden U تبدیل به جسم جامد کردن
pentahedron U جسم جامد پنج وجهی
three-dimensional U و بنابراین به نظر جامد می آید
restrictor U لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
hardens U تبدیل به جسم جامد کردن
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
coanda effect U گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
hall effect U یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
chemisorption U پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
migration U حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com