English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
humid tropics U مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
appealed U جاذبه
law of gravity U جاذبه
gravitation U جاذبه
valence U جاذبه
gravity U جاذبه
appeals U جاذبه
attraction U جاذبه
appeal U جاذبه
attractions U جاذبه
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
gravitation U قوه جاذبه
gravitation U جاذبه ثقلی
gravitation U جاذبه گرانشی
attractive force U نیروی جاذبه
attration U جاذبه کشندگی
attractive field U میدان جاذبه
attraction of current U جاذبه میدان
sex appeal U جاذبه جنسی
gravitation U کشش جاذبه
cohesion U جاذبه مولکولی
attraction force U نیروی جاذبه
capillary attraction U جاذبه شعریه
coulomb attraction U جاذبه کولنی
counter attraction U جاذبه متقابله
sexiness U جاذبه جنسی
electron capture U جاذبه الکترونی
absorpthiveness U قوه جاذبه
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
gravitational waves U امواج جاذبه
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
gravitational constant U ثابت جاذبه
gravitational force U نیروی جاذبه
adhesion U جاذبه سطحی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
interionic attraction U جاذبه بین یونی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
gauged U درجه
grade U درجه
high-class U درجه یک
ranks U درجه
classy U درجه یک
echelon U درجه
echelons U درجه
second class U درجه 2
mark U درجه
run of the mine U بی درجه
third-rate U درجه سه
third rate U درجه سه
first class U درجه یک
marks U درجه
scalage U درجه
gauges U درجه
ranked U درجه
gauge U درجه
first string U درجه یک
grades U درجه
elevations U درجه
gauge=gage U درجه
nobby U درجه یک
lengths U درجه
gauge glass U درجه اب
gage=gauge U درجه
gage U درجه
second class U درجه دو
top hole U درجه یک
tophole U درجه یک
topnotch U درجه یک
proportion U درجه
elevation U درجه
proportions U درجه
number one U درجه یک
slap-up U درجه یک
top U درجه یک
rank U درجه
top-notch U درجه یک
aquastat U درجه
length U درجه
degrees U درجه
degree U درجه
title U درجه
rates U درجه
pitches U درجه
clinical thermometer U درجه
pitch U درجه
copesetic U درجه یک
titles U درجه
scale U درجه
copacetic U درجه یک
rate U درجه
equally <adv.> U به یک درجه
just as well <adv.> U به یک درجه
chinical t. U درجه
low grade U کم درجه
kyu U درجه
second-rate U درجه دو
second rate U درجه دو
which grade are you in? U که درجه شما را در؟
pinnacles U منتهی درجه
grade U درجه رتبه
supply sergeant U درجه دارتدارکات
shades U درجه رنگ
graduation U درجه بندی
t. far U تا این درجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com