Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
steamroller
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
steamrollered
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
steamrollering
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
steamrollers
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydroelectric
U
وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
steamy
U
دارای بخار مه الود
steamier
U
دارای بخار مه الود
steamiest
U
دارای بخار مه الود
Tarmac
U
جاده اسفالته دارای سنگفرش
tarmacadam
U
جاده اسفالته دارای سنگفرش
progenitive
U
دارای نیروی تولید
youthful
U
دارای نیروی شباب
magnetic
U
دارای نیروی مغناطیسی
self energizing
U
دارای نیروی خود کار
isodynamic
U
دارای نیروی مغناطیسی مساوی
equicaloric
U
دارای کالری و نیروی مساوی
isomagnetic
U
دارای نیروی مغناطیسی متساوی
dynamoelectric
U
دارای نیروی محرکه برقی
grade separation
U
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
precipitation of moisture
U
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
going
U
وضع جاده زمین جاده
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
fuming
U
بخار
fumes
U
بخار
halitus
U
بخار
vapour
U
بخار
gases
U
بخار
vaporer
U
بخار زا
vaporific
U
بخار زا
vaporific
U
بخار شو
gassed
U
بخار
fumed
U
بخار
aqueous vapor
U
بخار اب
brume
U
بخار
vapour
U
بخار اب
gasses
U
بخار
vapo
U
بخار
vapor
U
بخار
fume
U
بخار
gas
U
بخار
haze
U
بخار
miasmas
U
بخار بد بو
steaming
U
بخار اب
steaming
U
بخار
miasma
U
بخار بد بو
reeking
U
بخار
reek
U
بخار
reeked
U
بخار
steams
U
بخار اب
steams
U
بخار
steam
U
بخار
water vapor
U
بخار اب
reeks
U
بخار
steam
U
بخار اب
steamed
U
بخار اب
steamed
U
بخار
reeking
U
بخار دهان
reeked
U
بخار دهان
vaporize
U
بخار شدن
vaporising
U
بخار شدن
vaporises
U
بخار شدن
gas tank
U
بخار بنزین
vaporised
U
بخار شدن
reeks
U
بخار دهان
steamiest
U
شبیه بخار
pet cock
U
شیر بخار
furnace dust
U
بخار کوره
gasiform
U
بخار مانند
vaporization
U
بخار سازی
HP
U
اسب بخار
boilers
U
مولد بخار
gland steam
U
بخار دورزبانه
fumatorium
U
اطاق بخار
volatilize
U
بخار شدن
turbines
U
توربین بخار
bucket of steam
U
سطل بخار
turbine
U
توربین بخار
reek
U
بخار دهان
vaporization
U
تبدیل به بخار
vaporized
U
بخار شدن
steamer
U
کشتی بخار
boilers
U
دیگ بخار
boiler
U
مولد بخار
boiler
U
دیگ بخار
steamy
U
پر حرارت پر بخار
steamy
U
شبیه بخار
steamiest
U
پر حرارت پر بخار
steamier
U
پر حرارت پر بخار
vaporous
U
بخار دار
vaporizable
U
بخار شدنی
vaporing
U
بخار دادن
steamer
U
ماشین بخار
steamers
U
کشتی بخار
steamers
U
ماشین بخار
vaporer
U
بخار دار
vapour bath
U
حمام بخار
vaporarium
U
حمام بخار
vaporable
U
بخار شدنی
vapor trail
U
لولههای بخار
vaporizer
U
بخار کننده
vaporizer
U
مولدهای بخار
steamier
U
شبیه بخار
fuming
U
دود بخار
flue
U
لوله بخار
vapory
U
بخار الود
horsepower
U
اسب بخار
vapor pressure
U
فشار بخار
vapour pressure
U
فشار بخار اب
cheval vapor
U
اسب بخار
saturated body
U
بخار مشبع
pulsimeter
U
تلمبه بخار
vaporizing
U
بخار شدن
flue boiler
U
دیگ بخار
pulsometer
U
تلمبه بخار
vaporizes
U
بخار شدن
flues
U
لوله بخار
hooter
U
سوت بخار
vaporous
U
مانند بخار
fuming
U
بخار شدن
vapory
U
بخار وار
fumes
U
دود بخار
fumes
U
بخار شدن
vapory
U
بخار مانند
fumed
U
دود بخار
fumed
U
بخار شدن
exhaust steam
U
بخار خروجی
fume
U
دود بخار
fume
U
بخار شدن
vapory
U
شبیه بخار
hooters
U
سوت بخار
flue dust
U
بخار گاز
steam gauge
U
بخار سنج
steams
U
بخار کردن
stream turbine
U
توربین بخار
Turkish baths
U
گرمابه بخار
steamship
U
کشتی بخار
steaming
U
بخار کردن
atmology
U
علم بخار اب
Turkish bath
U
گرمابه بخار
steam ship
U
کشتی بخار
live steam
U
بخار زنده
steam gas
U
بخار دواتشه
steam engine
ماشین بخار
steam bath
U
حمام بخار
steam distillation
U
تقطیر با بخار اب
steam boiler
U
دیگ بخار
vaporimeter
U
بخار سنج
steam generator
U
دیگ بخار
steam hammer
U
چکش بخار
steam stripping
U
تقطیر با بخار اب
steam engine
U
موتور بخار
steam boat
U
کشتی بخار
steam boat
U
کرجی بخار
steam fog
U
مه حاصل از بخار اب
horse power
U
اسب بخار
superheated steam
U
بخار داغ
steam
U
بخار کردن
colic
U
بخار یاگازمعده
steamed
U
بخار کردن
steamboat
U
کشتی بخار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com