English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
epergne U زیورشاخه دارکه دروسط میزغذاخوری میگذارند
divided highway [American E] U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
parang U یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
pay d. U خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
fritter U کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
fritters U کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
emerging traffic U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
This too wI'll pass. U این نیز بگذرد
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
clavichord U یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
She looks after number one . she does herself well . نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic U ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
wickets U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wicket U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
from among U ازمیان
panoramas U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
stall out U کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
panorama U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
wiped U ازمیان بردن
wipe U ازمیان بردن
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
wipes U ازمیان بردن
wiping U ازمیان بردن
abrogate U ازمیان بردن
to pass off U ازمیان رفتن
to sweep away U ازمیان برداشتن
surmounts U ازمیان برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
surmount U ازمیان برداشتن
abolish ازمیان بردن
To be lost . To disappear . U ازمیان بر افتادن
across U ازمیان ازوسط
from the dead U ازمیان مردگان
service road U جاده کناری جاده سرویس
going U وضع جاده زمین جاده
abrogates U ملغی ازمیان بردن
chiasma U امیزش ازمیان یا از پهنا
to get anything out of the way U کاری را ازمیان برداشتن
abolishes U ازمیان بردن منسوخ کردن
abolishing U ازمیان بردن منسوخ کردن
embryoctony U ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
to wriggle one's way U بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
slewing rate U نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
demoratize U بی جرات کردن ازمیان بردن حس شهامت وانتظامات ارتش
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
track clearer U جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
beaches U ساحل
landside U ساحل
coasts U ساحل
coast U ساحل
brae U ساحل
beached U ساحل
banks U ساحل
beach U ساحل
bank U ساحل
rivage U ساحل
sea shore U ساحل
causey U ساحل
shores U ساحل
ashore U به ساحل
littoral U ساحل
shore U ساحل
back beach U ساحل جزرو مد
offshore U از جانب ساحل
riparian U ساحل رودخانه زی
sandbanks U ساحل شنی
low lander U ساحل نشین
near shore U نزدیک به ساحل
shores U ساحل دریا
shores U کرانه ساحل
shore U کرانه ساحل
shore U ساحل دریا
offshore U دور از ساحل
river bank U ساحل رودخانه
attack group U گروه تک به ساحل
coastwards U بطرف ساحل
backshore beach U ساحل جزرو مد
stethe U ساحل رودخانه
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
river line U خط ساحل رودخانه
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank U ساحل شنی
backshore U ساحل جزرو مد
seashore U ساحل دریا
seashores U ساحل دریا
river banks U ساحل رودخانه
beach U زدن به ساحل
on shore U روی ساحل
bank revetment U پوشش ساحل
coral reef U ساحل مرجانی
coastwise U درطول ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
coastward U درامتداد ساحل
coastward U بطرف ساحل
beaches U زدن به ساحل
beaches U ساحل شنی
coast guardsman U ساحل بان
beach party U تیم ساحل
shore duty U خدمت ساحل
bankside U شیب ساحل
basegram U پیام از ساحل
beached U ساحل شنی
beached U زدن به ساحل
onshore U واقع در ساحل
in U نزدیک ساحل
seacoast U ساحل دریا
sea coast U ساحل دریا
land combat U نبرد در ساحل
hard beach U ساحل مستحکم
beach U ساحل شنی
bank protection U ساحل داری
inshore U به طرف ساحل
in- U نزدیک ساحل
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
shoring U پیاده شدن در ساحل
seebreeze U باد از دریا به ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
hinterland U زمین پشت ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
lee shore U ساحل در معرض باد
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
hinterlands U زمین پشت ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
retracts U دور شدن از ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
retracted U دور شدن از ساحل
retract U دور شدن از ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
ashore U بکنار بطرف ساحل
shelf U سراشیب ساحل دریا
landing beach U ساحل پیاده شدن
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
barrier reef U صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
dune U خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com