English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
The main road bears to the right. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
divided highway [American E] U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic U ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
service road U جاده کناری جاده سرویس
going U وضع جاده زمین جاده
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer U جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
new- U جدید
maidens U جدید
newer U جدید
unprecedented U جدید
up-to-date U جدید
maiden U جدید
newest U جدید
new U جدید
modern U جدید
up to date U جدید
recent U جدید
unprecedentedly U جدید
novels U جدید
novel U جدید
innovations U حرکت جدید
neologisms U واژه جدید
postulant U جدید الورود
modern physics U فیزیک جدید
neophytes U جدید الایمان
innovation U حرکت جدید
the new testament U عهد جدید
reorganization U صورت جدید
proselyte U جدید الایمان
probe U اکتشاف جدید
New Year U سال جدید
postulancy U جدید الورودی
probed U اکتشاف جدید
probes U اکتشاف جدید
fresh target U هدف جدید
neogenesis U تولید جدید
neophyte U جدید الایمان
recent development U بسط جدید
revision U چاپ جدید
revisions U چاپ جدید
freshmen U جدید الورود
freshman U جدید الورود
modern U جدید مدرن
neologism U واژه جدید
newfound U جدید الاکتشاف
It's not new. جدید نیست.
reprinting U چاپ جدید
reprint U چاپ جدید
reprinted U چاپ جدید
reprints U چاپ جدید
modern sector U بخش جدید
modern system U نظام جدید
neoteric U جدید تازه
new deal U سیاست جدید
new deal U قرار جدید
road جاده
road bed U کف جاده
rut U رد جاده
roadable U جاده رو
roadless U بی جاده
invious U بی جاده
route U جاده
roadability U جاده رو
pads U جاده
roadbed U کف جاده
turnpikes U جاده
turnpike U جاده
pad U جاده
roads U جاده
roadway U جاده
hard core U پی جاده
ruts U رد جاده
roadways U جاده
line U جاده
lines U جاده
tracks U جاده
pathways U جاده
pathway U جاده
path U جاده
routes U جاده
paths U جاده
way U جاده
blocking U سد جاده
track U جاده
tracked U جاده
causeway U جاده
road block U سد جاده
road blocks U سد جاده
causeways U جاده
ultramodern U خیلی جدید متجدد
drafted U بازیگر جدید تیم
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
used U آنچه جدید نیست
draft U بازیگر جدید تیم
resurfaces U لایهی جدید افزودن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
currency U جدید بودن نقشه
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
currencies U جدید بودن نقشه
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
forwarding address آدرس پستی جدید
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
rehousing U بخانه جدید رفتن
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
drafts U بازیگر جدید تیم
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
resurface U لایهی جدید افزودن
rehouse U بخانه جدید رفتن
rehoused U بخانه جدید رفتن
neo U پیشوند بمعنی جدید
neo- U پیشوند بمعنی جدید
reseats U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
neoanthropic U شبیه انسان جدید
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
reseated U صندلی جدید دادن
reseat U صندلی جدید دادن
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
involucrum U تشکیل استخوان جدید
kakapo U طوطی زلاند جدید
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
rehouses U بخانه جدید رفتن
imagism U مکتب شعر جدید
resurfaced U لایهی جدید افزودن
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
drive way U جاده خیابان
uneven road U جاده ناهموار
roadhogs U خوک جاده
To make roads . U جاده کشیدن
roadwheel U چرخ جاده
the road was impaired U جاده خراب شد
screed U شمشه جاده
galaxies U جاده شیری
roadhog U خوک جاده
double flow route U جاده دو خطه
roadsides U کنار جاده
wayless U بدون جاده
diverticulum U جاده فرعی
galaxy U جاده شیری
secondary road U جاده درجه دو
route reconnaissance U شناسایی جاده
double flow route U جاده دوطرفه
tracks U خط اهن جاده
backway U جاده پرت
third class road U جاده درجه سه
to beat a path U کوبیدن یک جاده
the impediment of a road U پا گیرهای جاده
path U جاده مال رو
the impediment of a road U موانع جاده
by path U جاده فرعی
spur track U جاده فرعی
by the side of the road U در کنار جاده
paths U جاده مال رو
wayside U کنار جاده
backway U جاده فرعی
axial road U جاده طولی
road construction U جاده سازی
main road U جاده اصلی
road building U جاده سازی
asphalt paving U جاده سازی
bypath U جاده فرعی
bypath U جاده پرت
main roads U جاده اصلی
by way U جاده پرت
byroad U جاده فرعی
roadside U کنار جاده
cross trail U جاده عرضی
trackless U بی جاده بی ریل
tracked U خط اهن جاده
bridle paths U جاده اسب رو
superhighway U جاده وسیع
superhighways U جاده وسیع
single flow U جاده یک مسیره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com