English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
constant of motion U ثابت حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plotter U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
plotters U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
immobilised U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilised U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilises U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilising U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilize U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilize U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilized U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizes U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizes U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizing U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizing U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
exchangeable U درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
Other Matches
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
true U ثابت
thetic U ثابت
equable U ثابت
static U ثابت
sustains U ثابت
unshaken U ثابت
pegged U ثابت
stationary U ثابت
standstill U ثابت
firm U ثابت
firmer U ثابت
firmest U ثابت
resolute U ثابت
fiducial U ثابت
firms U ثابت
thetical U ثابت
indelible U ثابت
hard and fast U ثابت
truest U ثابت
disputeless U ثابت
truer U ثابت
established U ثابت
rugged U ثابت
fixes U ثابت
leger or ledger U ثابت
stable U ثابت
solid U ثابت
sustained U ثابت
stables U ثابت
sustain U ثابت
permanent U ثابت
changeless U ثابت
solids U ثابت
fix U ثابت
inalterable U ثابت
incommutable U ثابت
settled U ثابت
specifics U ثابت
fixed bridge U پل ثابت
fixed U ثابت
loyal U ثابت
constant U ثابت
constants U ثابت
invariable U ثابت
specific U ثابت
patting U ثابت
patted U ثابت
pats U ثابت
steadiest U ثابت
steadies U ثابت
steady U ثابت
pat U ثابت
immovable U ثابت
fixing U ثابت
steadying U ثابت
steadied U ثابت
unswerving <adj.> U ثابت
undeviating <adj.> U ثابت
steadier U ثابت تر
fixed costs U هزینههای ثابت
fixed casement U قاب ثابت
regular salary U حقوق ثابت
fixed term deposit U سپرده ثابت
constant factors U عوامل ثابت
foixed satellite U ماهواره ثابت
fixed weight U وزن ثابت
fixed capital U سرمایه ثابت
rhumb line U راه ثابت
resolvedly U با عزم ثابت
constant error U خطای ثابت
fixed condenser U خازن ثابت
real constant U ثابت حقیقی
premanent way U خط ثابت خط دائمی
propagation constant U ثابت انتشار
staunched U ثابت قدم
proportionality constant U ثابت تناسب
prover U ثابت کردن
equilibrium constant U ثابت تعادل
clinching U ثابت کردن
clinches U ثابت کردن
fixed U ثابت شده
clinched U ثابت کردن
clinch U ثابت کردن
quantum of action U ثابت پلانک
fixed ersistor U مقاومت ثابت
fixed echo U اکوی ثابت
fixed disk U دیسک ثابت
rate constant U ثابت سرعت
fixed davit U جرثقیل ثابت
electric constant U ثابت الکتریکی
fixture U چیز ثابت
fixture U اثاثه ثابت
constant current U شدت ثابت
standing U ارتش ثابت
stabilizes U ثابت کردن
solar constant U ثابت خورشیدی
stabilized U ثابت کردن
constant cost U قیمت ثابت
resolute U ثابت قدم
formation constant U ثابت تشکیل
stability constant U ثابت پایداری
frozen wages U مزدهای ثابت
field constant U ثابت میدان
gas constant U ثابت گازها
gas constant U ثابت گاز
prove U ثابت کردن
sta U ثابت قدم
stabilize U ثابت کردن
shielding constant U ثابت حفافتی
stabilising U ثابت کردن
hard set U ثابت شده
foothole U جای ثابت
screening constant U ثابت پوشش
fixed budget U بودجه ثابت
scale down U به نسبت ثابت
stabilises U ثابت کردن
stabilised U ثابت کردن
rydberg constant U ثابت ریدبرگ
self centered U ثابت ونامتحرک
force constant U ثابت نیرو
self consistent U ثابت قدم
semifixed U نیمه ثابت
standing U ثابت همیشگی
figurative constant U ثابت تلویحی
constant luminance U روشنایی ثابت
gravitational constant U ثابت گرانش
gravitational constant U ثابت جاذبه
static U نیروی ثابت
semifixed U نیم ثابت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com