English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to sell in lots U تیکه تیکه فروختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to piece out U تیکه تیکه درست کردن
mosic U تیکه تیکه بهم پیوستن
dishy U تیکه
in pieces U تیکه تیکه
crumpet U تیکه
crumpets U تیکه
lump U تیکه
lumped U تیکه
lumps U تیکه
patched U تیکه تیکه
snippel U تیکه
nub or nubble U تیکه
morceau U تیکه
torn to ribbons U تیکه تیکه
godet U تیکه
tonic accent U تیکه صدا
spill U تیکه کاغذ
spilled U تیکه کاغذ
spillikin U تیکه چوب
spilling U تیکه کاغذ
spills U تیکه کاغذ
pole mast U دکل یک تیکه
to piece a rope U تیکه سر طناب دادن
to wear motley U چهل تیکه پوشیدن
made or built up mast U دگل چند تیکه
to piece a garment U جامهای را با تیکه بزرگترکردن
to piece a garment U تیکه سر جامهای دادن
orthotone U که ازخود دارای تیکه باشد
piece deresistance U مثلا تیکه بزرگی از گوشت
It is only a scrap of paper . U یک تیکه ورق پاره است
torsel U تیکه چوب در دیوارکه سرتیرروی ان قرارمیگیرد
spalls U تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
pipe light U تیکه چوبی که با ان پیپ یاچپق را اتش میزنند
realized U فروختن
realizes U فروختن
realizing U فروختن
hawk U فروختن
hawked U فروختن
sell-outs U فروختن
sell-out U فروختن
realising U فروختن
realises U فروختن
to place on the market U فروختن
monger U فروختن
realize U فروختن
turn over <idiom> U فروختن
to put on the market U فروختن
realised U فروختن
sell out U فروختن
sell U فروختن
markets U فروختن
undercut U فروختن
undercuts U فروختن
market U فروختن
hawks U فروختن
selling U فروختن
vend U فروختن
sells U فروختن
marketed U فروختن
sell off U یکجا فروختن
to save bot cash U نقد فروختن
sell on credit U نسیه فروختن
to sell dearly U گران فروختن
to sell short U سام فروختن
to sell or pat up at a U بمزایده فروختن
to sell off U ارزان فروختن
sell like hotcakes <idiom> U سریعا فروختن
to sell U عمده فروختن
to sell U یکجا فروختن
to sell by retail U خرده فروختن
sell for cash U نقد فروختن
sell by auction U به مزایده فروختن
slaughtered U به زیان فروختن
slaughter U به زیان فروختن
resold U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
slaughters U به زیان فروختن
undersell U ارزان تر فروختن
credit sale U نسیه فروختن
resell U دوباره فروختن
forward sale U نسیه فروختن
remainder U باتخفیف فروختن
resells U دوباره فروختن
retail U بصورت جزئی فروختن
to sell at a loss U بضر یا زیان فروختن
wholesale U بصورت عمده فروختن
selling U فروختن بفروش رفتن
regrate U یکجاخریدن وخرده فروختن
to deal in futures U کالایاسهام پیش فروختن
To sell something at a loss. U چیزی را باضرر فروختن
sells U فروختن بفروش رفتن
sell U فروختن بفروش رفتن
hawk U جار زدن و جنس فروختن
hawked U جار زدن و جنس فروختن
hawks U جار زدن و جنس فروختن
sell-outs U یکجا فروختن خیانت کردن
to bring to the hammer U هراج کردن بهراج فروختن
sell out U یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out U یکجا فروختن خیانت کردن
sell off U ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
sell up a debtor U دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclosing U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
to sell in lots U فال فال فروختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com