English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
gunnery U توپخانه دریایی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
spotter U دیدبان توپخانه دریایی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
stargauge U وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
spotting line U خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
unhealthiness U بداب وهوایی
air ground operations U عملیات مشترک زمینی وهوایی
air ground liaison code U کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
bung U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
gunnery U توپخانه
ordnance U توپخانه
artillery U توپخانه
ordnace U توپخانه
fieldartillery U توپخانه صحرایی
field atrillery U توپخانه صحرایی
artillery mount U سکوی توپخانه
coastal artillery U توپخانه ساحلی
gunners U جمعی توپخانه
gunner U جمعی توپخانه
corps artillery U توپخانه سپاه
artillery U رسته توپخانه
artillery U توپخانه صحرایی
artillery corps U رسته توپخانه
artillery brigade U تیپ توپخانه
cannonry U توپ و توپخانه
field artillery U توپخانه صحرائی
turrets U برج توپخانه
turret U برج توپخانه
division artillery U توپخانه لشگر
battering train U توپخانه محاصره
artillery piece U قبضه توپخانه
artillery mount U قنداق توپخانه
artillery group U گروه توپخانه
division artillery U توپخانه لشگری
artillery corps U قسمت توپخانه
gunner's party U گروه توپخانه
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
light artillery U توپخانه سبک
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
hostile artillery U توپخانه دشمن
medium artillery U توپخانه متوسط
towed artillery U توپخانه کششی
heavy artillery U توپخانه سنگین
self propelled U توپخانه خودکششی
armored artillery U توپخانه زرهدار
artillery annex U پیوست توپخانه
flak U توپخانه ضد هوایی
armored artillery U توپخانه زرهی
army artillery U توپخانه ارتش
artillerist U متخصص توپخانه
artillery ammunition U مهمات توپخانه
gunnery U علم توپخانه
artillery branch U رسته توپخانه
artillery battalion U گردان توپخانه
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
active status U خط مشی فعال توپخانه
gunnery U قوانین تیر توپخانه
rolling barrage U سد اتش غلطان توپخانه
flak U توپخانه پدافند هوایی
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
artillery carriage U قنداق سلاح توپخانه
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
artillery fire plan U طرح اتش توپخانه
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
artillery chart U طرح تیر توپخانه
all available U تمام توپخانه موجود
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
fire plan U طرح اتش توپخانه
firing chart U طرح تیر توپخانه
no fire line U خط منع اتش توپخانه
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
fire control U دستگاه کنترل اتش توپخانه
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
air defense artillery fire unit U یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
batteries U حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery U حمله با توپخانه ضرب و جرح
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
plotting room U مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
towed U توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
shooting U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
archery U تیراندازی
pop U تیراندازی
musketry U تیراندازی
gunning U تیراندازی
pops U تیراندازی
shootings U تیراندازی
popped U تیراندازی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
firing line U خط شروع تیراندازی
methode of fire U روش تیراندازی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
firing table U جدول تیراندازی
gunnery U قوانین تیراندازی
fired U تیراندازی کردن
offhand U تیراندازی ایستاده
fire U تیراندازی کردن
fires U تیراندازی کردن
gun U تیراندازی کردن
guns U تیراندازی کردن
order of fire U روش تیراندازی
horseback archery U تیراندازی سواره
handbow U کمان تیراندازی
the butts U میدان تیراندازی
shoots U تیراندازی کردن
conduct of fire U اجرای تیراندازی
scheme of fire U طرح تیراندازی
dry sum U مشق تیراندازی
live U تیراندازی جنگی
lived U تیراندازی جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
delivery error U اشتباه در تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
riflery U تیراندازی تفنگداری
ready position U حاضربه تیراندازی
gunning U تمرین تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
fire power U قدرت تیراندازی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
shoot U تیراندازی کردن
firing area U منطقه تیراندازی
fire bay U دهلیز تیراندازی
fire trench U سنگر تیراندازی
field archery U تیراندازی صحرایی
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
set up U اماده تیراندازی کردن
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
recoil U دفع ضربت تیراندازی
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com