English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
offhand U تیراندازی ایستاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
Other Matches
vertical retort tar U قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
static U ایستاده
standing U ایستاده
standing wave U موج ایستاده
stationary U لایتغیر ایستاده
he is on his legs U بر پا ایستاده است
standing start U استارت ایستاده
stalled tank U تانک ایستاده
on stilts U بالا ایستاده بل
stationary state U حالت ایستاده
semierect U نیمه ایستاده
standee U شخص ایستاده
stationary wave U موج ایستاده
upright spin U چرخش ایستاده
quasi stationary state U شبه حالت ایستاده
to set U گذاشتن [در حالت ایستاده]
erectly U بطور ایستاده یا عمودی
statically U در حال ایستاده یا ساکن
perpendicular U ستون وار ایستاده
stand-up U روی پا ایستادن ایستاده
stand up U روی پا ایستادن ایستاده
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
to set U جای دادن [در حالت ایستاده]
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
corner-post U [پایه ایستاده در سنگ نبش]
I was standing at the street corner . U درگوشه خیابان ایستاده بودم
kick turn U دور زدن در حالت ایستاده
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
witness stand U محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
ashlering U [مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
the taxis are on their rank U اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
vorticel U جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
gunnery U تیراندازی
shootings U تیراندازی
gunning U تیراندازی
musketry U تیراندازی
shooting U تیراندازی
pop U تیراندازی
popped U تیراندازی
pops U تیراندازی
archery U تیراندازی
the butts U میدان تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
combat firing U تیراندازی جنگی
firing table U جدول تیراندازی
delivery error U اشتباه در تیراندازی
methode of fire U روش تیراندازی
firing line U خط شروع تیراندازی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
firing area U منطقه تیراندازی
shoots U تیراندازی کردن
field archery U تیراندازی صحرایی
dry sum U مشق تیراندازی
handbow U کمان تیراندازی
fire trench U سنگر تیراندازی
fire bay U دهلیز تیراندازی
horseback archery U تیراندازی سواره
shoot U تیراندازی کردن
fire power U قدرت تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
scheme of fire U طرح تیراندازی
fired U تیراندازی کردن
ready position U حاضربه تیراندازی
order of fire U روش تیراندازی
fires U تیراندازی کردن
lived U تیراندازی جنگی
fire U تیراندازی کردن
gunning U تمرین تیراندازی
riflery U تیراندازی تفنگداری
school shooting U تیراندازی در مدرسه
live U تیراندازی جنگی
guns U تیراندازی کردن
gun U تیراندازی کردن
gunnery U قوانین تیراندازی
passive U دفاع بدون تیراندازی
range firing U تیراندازی در میدان تیر
range correction U تصحیح برد تیراندازی
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
target arrow U تیر مخصوص تیراندازی
set up U اماده تیراندازی کردن
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
open fire U شروع به تیراندازی کردن
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
pit detail U کمک مربی تیراندازی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
archery U تیراندازی با تیر و کمان
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
recoils U دفع ضربت تیراندازی
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
recoil U دفع ضربت تیراندازی
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
shot U گلوله تیراندازی شده
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
shot U تیراندازی شده تیرخورده
shots U تیراندازی شده تیرخورده
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
shots U گلوله تیراندازی شده
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
firing line U خط تیراندازی مدار اتش
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
passives U دفاع بدون تیراندازی
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
port U حمل کردن مزغل تیراندازی
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
toxophily U علم تیراندازی باتیر وکمان
firing mechanism U چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
target rifle U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
wingshooting U تیراندازی به پرنده در حال پرواز
x ring U دایره مرکزی هدف تیراندازی
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
skeet gun U تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
gun shy U کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
target round U یک دور تیراندازی با تیر وکمان
shootings U تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
ground fire U تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
sleeves U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeve U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
shooting U تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
freestyle U شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
double barreled shotgun U تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
armpits U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpit U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
intermittent U اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
errors U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
trap gun U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
error U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
target archery U مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
snipe U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
flight arrow U تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
sniped U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
gunnery U توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
howler U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
howlers U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
freestyle U مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
first salvo U اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
captive firing U ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
verification fire U تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
subcaliber range U تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
clout shooting U تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com