Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rest
U
تکیه دادن
rests
U
تکیه دادن
bolster
U
تکیه دادن
bolstered
U
تکیه دادن
bolsters
U
تکیه دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
U
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
U
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accentuate
U
تکیه دادن تاکید کردن
accentuated
U
تکیه دادن تاکید کردن
accentuates
U
تکیه دادن تاکید کردن
accentuating
U
تکیه دادن تاکید کردن
lean
U
تکیه دادن بطرف
leaned
U
تکیه دادن بطرف
leans
U
تکیه دادن بطرف
accubation
U
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
benchrest
U
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
to lean something against something
U
چیزی را به چیزی تکیه دادن
to lean out of the window
U
به پنجره تکیه دادن
to lean against the wall
U
به دیوار تکیه دادن
Other Matches
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
accented
U
تکیه
accumbency
U
تکیه
accent
U
تکیه
emphasis
U
تکیه
accents
U
تکیه
loll
U
لم تکیه
leanings
U
تکیه
recumbency
U
تکیه
leaning
U
تکیه
unaccented
U
بی تکیه
accenting
U
تکیه
atonic
U
بی تکیه
lolls
U
لم تکیه
reliance
U
تکیه
lolling
U
لم تکیه
lolled
U
لم تکیه
enclitic
U
بی تکیه
fulcrum
U
تکیه گاه
support roller
U
تکیه گاه
insisting
U
تکیه کردن بر
saddle bearer
U
تکیه گاه
maulstick
U
تکیه دست
arm rest
U
تکیه گاه
rest
U
تکیه گاه
insists
U
تکیه کردن بر
backrest
U
تکیه گاه
slump over
U
تکیه زدن
bridge seat
U
تکیه گاه
mahlstick
U
تکیه دست
to throw oneself on
U
تکیه کردن بر
leaned
U
تکیه کردن
anchorages
U
تکیه گاه
lean
U
تکیه کردن
lean
U
تکیه زدن
anchorage
U
تکیه گاه
stay
U
تکیه مهار
postpositive
U
الحاقی و بی تکیه
stayed
U
تکیه مهار
rests
U
تکیه گاه
support bearing
U
تکیه گاه
bearing
U
تکیه گاه
to lean on a reed
U
تکیه بر اب کردن
leans
U
تکیه زدن
leans
U
تکیه کردن
leaned
U
تکیه زدن
support
U
تکیه گاه
point of support
U
تکیه گاه
stand
U
تکیه گاه
catch-phrase
U
تکیه کلام
prop
U
تکیه گاه
boilerplate
U
تکیه کلام
propped
U
تکیه گاه
accentual
U
تکیه دار
catch-phrases
U
تکیه کلام
to base one self
U
تکیه کردن
anchors
U
تکیه گاه
anchoring
U
تکیه گاه
counterfort
U
دیوار تکیه
anchor
U
تکیه گاه
insist
U
تکیه کردن بر
insisted
U
تکیه کردن بر
relying
U
تکیه کردن
rely
U
تکیه کردن
recline
U
تکیه کردن
heel rest
تکیه گاه
relies
U
تکیه کردن
reclined
U
تکیه کردن
reclines
U
تکیه کردن
propping
U
تکیه گاه
relied
U
تکیه کردن
seat bars
U
میلههای تکیه گاه
anchorage distance
U
فاصله تکیه گاهی
journal
U
تکیه گاه اصلی
propped
U
تیر شمع تکیه
journals
U
تکیه گاه اصلی
simple support
U
تکیه گاه ساده
restraining support
U
تکیه گاه گیردار
to lean against something
U
تکیه زدن به چیزی
lateral support
U
تکیه گاه کناری
lateral support
U
تکیه گاه جانبی
anchoring effect
U
اثر تکیه گاهی
abutment
U
تکیه گاه نیمپایه
movable support
U
تکیه گاه متحرک
bow hand
U
دسته تکیه گاه
accentually
U
مطابق تکیه صدا
fixed support
U
تکیه گاه گیردار
support conditions
U
شرایط تکیه گاهی
hinged support
U
تکیه گاه مفصلی
core print
U
تکیه گاه ماهیچه
free support
U
تکیه گاه ازاد
slogan
U
تکیه کلام شعار
perceptual anchorage
U
تکیه گاه ادراکی
rests
U
تکیه گاه استراحت
rest
U
تکیه گاه استراحت
armpits
U
تکیه گاه ارنج
elastic support
U
تکیه گاه ارتجاعی
accentuating
U
با تکیه تلفظ کردن
support
U
تکیه گاه پایه
bearing plate
U
صفحه تکیه گاه
bearing pressure
U
فشار تکیه گاهی
direct support
U
تکیه گاه بی واسطه
solid support
U
تکیه گاه جامد
indirect support
U
تکیه گاه بی واسطه
accumbent
U
تکیه کننده سرغذا
accumbent
U
تکیه دار خوابیده
bearing stress
U
تنش تکیه گاهی
slogans
U
تکیه کلام شعار
support pression
U
فشار تکیه گاه
prop
U
تیر شمع تکیه
armpit
U
تکیه گاه ارنج
accentuate
U
با تکیه تلفظ کردن
propping
U
تیر شمع تکیه
accentuated
U
با تکیه تلفظ کردن
bearing width
U
عرض تکیه گاه
bench wall
U
دیوار تکیه گاه
settlement of abutments
U
نشست تکیه گاه
accentuates
U
با تکیه تلفظ کردن
arch abutment
U
تکیه گاه قوس
catchword
U
تکیه سخن مفتاح کلام
back
U
پشتی کنندگان تکیه گاه
bearing pile
U
تکیه گاه پایه کوب
bolstered
U
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing pressure on foundation
U
فشار تکیه گاهی شالوده
reaction of support
U
عکس العمل تکیه گاه
backs
U
پشتی کنندگان تکیه گاه
stiffened at the supports
U
تقویت شده در تکیه گاهها
staddle
U
چوب دستی تکیه گاه
bearing support
U
تکیه گاه متحمل بار
bolster
U
تکیه گاه حافظ دهانه پل
span
U
فاصله دو تکیه گاه تیر
boss
U
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
stretcher
U
تکیه گاه پای پاروزن
movable support
U
تکیه گاه قابل انتقال
to emphasize
U
تکیه کردن
[زبان شناسی]
spans
U
فاصله دو تکیه گاه تیر
spanning
U
فاصله دو تکیه گاه تیر
accentually
U
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
support movement
U
تغییر مکان تکیه گاه
accent mark
U
یکی از علائم تکیه در موسیقی
stretchers
U
تکیه گاه پای پاروزن
bossing
U
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
support
U
تکیه گاه تصدیق کردن
support resistance
U
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
spanned
U
فاصله دو تکیه گاه تیر
bolsters
U
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bossed
U
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bosses
U
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
arrow rest
U
تکیه گاه تیر روی کمان
slab for bearing
U
سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
barytone
U
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
Do not lean out!
U
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
support
U
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
armpits
U
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpit
U
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
beam on elastic supports
U
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
slugs
U
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slug
U
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
accentuation
U
بکار بردن ایین تکیه صدا
postposition
U
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slugged
U
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
do
[verb]
U
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
cheekpiece
U
تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
simply supported deep beam
U
تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
fulcrum
U
تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
be raise to the bench
U
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
flying buttress
U
طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
flying buttresses
U
طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
pretone
U
هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
expansion bearing
U
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
lay back spin
U
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
masculinerhme
U
قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
cantilever
U
تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
seated
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
abutments
U
تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
seats
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
rest stroke
U
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
anchored
U
به چیزی بسته شده تکیه داده شده
presentation graphics
U
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
intonation
U
زیر وبمی صدا تکیه صدا
intonations
U
زیر وبمی صدا تکیه صدا
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com