English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
telecommunication technique U تکنیک مخابرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
communication engineering U تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
Other Matches
communication operation instructions (co U دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
practice U تکنیک
technic U تکنیک
technique U تکنیک
techniques U تکنیک
hydrotechnics U تکنیک اب
telegraph engineering U تکنیک تلگراف
telecommunication technique U تکنیک ارتباطات
motoring U تکنیک اتومبیل
lighting U تکنیک نور
kihon U تکنیک کاراته
illuminating engineering U تکنیک روشنایی
lubrication technology U تکنیک روغنکاری
lighting engineering U تکنیک روشنایی
high vaccum engineering U تکنیک خلاء
gei U تکنیک تکواندو
measuring technique U تکنیک سنجش
radio engineering U تکنیک رادیو
foundry practice U تکنیک ریخته گری
signal engineering U تکنیک جریان ضعیف
kempo U تکنیک قدیم کاراته
low frequency engineering U تکنیک فرکانس پایین
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
low voltage engineering U تکنیک فشار ضعیف
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
highway engineering U تکنیک جاده سازی
precision engineering U تکنیک ابزار دقیق
telephone engineering U تکنیک یا مهندسی تلفن
safety interlock U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
machining practice U تکنیک و روش براده برداری
telephone switching technique U تکنیک مراکز تلفن خودکار
railroad engineering U مهندسی یا تکنیک راه اهن
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
boxless molding U تکنیک فرم دهی بدون جعبه
bit parallel U طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
safety interlocks U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking devices U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
heian sandan U اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
electric communication U مخابرات
communication U مخابرات
marking panel U پرده مخابرات
telecommunication traffic U ترافیک مخابرات
panel code U کد پرده مخابرات
signal panel U پرده مخابرات
telecommunication network U شبکه مخابرات
signal corps U قسمت مخابرات
radiographic U مخابرات رادیویی
signal axis U محور مخابرات
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal center U مرکز مخابرات
signal communications U ارتباط و مخابرات
signal corps U رسته مخابرات
subscriber line U خط مشترک [مخابرات]
communication engineer U مهندس مخابرات
communication theory U تئوری مخابرات
signaled U رسته مخابرات
communication technician U تکنیسین مخابرات
communication receiver U گیرنده مخابرات
communication engineering U مهندسی مخابرات
signalled U رسته مخابرات
telecommunications U مخابرات تلگرافی
communication U ارتباط و مخابرات
communication center U مرکز مخابرات
transmission U مخابره مخابرات
transmission U مخابرات ارسال
signal U رسته مخابرات
transmissions U مخابره مخابرات
panels U پرده مخابرات
panel U پرده مخابرات
intercom U مخابرات داخلی
interphone U مخابرات داخلی
communications U ارتباط و مخابرات
transmissions U مخابرات ارسال
data link U محور مخابرات
intercoms U مخابرات داخلی
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
intercepted U نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercept U نفوذکردن در شبکه مخابرات
cordless [cordless telephone] U تلفن بی سیم [مخابرات]
panel U پرده شبکه مخابرات
digital subscriber line [DSL] U خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
cordless phone U تلفن بی سیم [مخابرات]
strangle U در مخابرات یعنی دستگاه
panels U پرده شبکه مخابرات
signal U علایم مخابراتی مخابرات
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
intercepts U نفوذکردن در شبکه مخابرات
communication and electronics U رسته مخابرات و الکترونیک
standing operating procedures U روش جاری مخابرات
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
area signal center U مرکز مخابرات منطقه
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
cordless telephone U تلفن بی سیم [مخابرات]
communication chief U رئیس مخابرات یکان
intercommunication U مخابرات داخلی یکان
intercepting U نفوذکردن در شبکه مخابرات
master station U پست اصلی مخابرات
helio U ایینه ویژه مخابرات
hot dog skiing U اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
spring loaded U فنری کلید ناپایدار در مخابرات
cordless telephone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
sign off U علایم ختم مخابرات یامکالمات
cryptofacility U تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
asymmetric digital subscriber line [ADSL] U خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
cordless phone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
phone extension U شماره تلفن فرعی [مخابرات]
teletypewriter U دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
wigway U ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
cordless [cordless telephone] U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
radiographs U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
radiograph U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
cryptocompromise U تولید خطر برای مخابرات رمز
demanded U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
loran U تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
demodulate U از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
high bit-rate digital subscriber line [HDSL] U خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
antialiasing U تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
track telling U ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
G. U استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com