Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cheat
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheated
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheats
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
put the ball on the floor
U
به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
coriolis effect
U
اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
rotation coefficients
U
ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
apparent wander
U
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
complete
U
تکمیل
fulfillment
U
تکمیل
complementarity
U
تکمیل
compietion
U
تکمیل
completion
U
تکمیل
completes
U
تکمیل
completing
U
تکمیل
consummation
U
تکمیل
supplementation
U
تکمیل
entelechy
U
تکمیل
fulfilment
U
تکمیل
completed
U
تکمیل
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
in progress of completion
U
در دست تکمیل
fulfilled
U
تکمیل کردن
fulfilling
U
تکمیل کردن
fulfills
U
تکمیل کردن
perfect
U
تکمیل کردن
supplement
U
تکمیل کردن
round
U
تکمیل کردن
completing
U
تکمیل کردن
make up
U
تکمیل کردن
completes
U
تکمیل کردن
fulfils
U
تکمیل کردن
completed
U
تکمیل کردن
augment
U
تکمیل کردن
complete
U
تکمیل کردن
fulfil
U
تکمیل کردن
supplemented
U
تکمیل کردن
supplements
U
تکمیل کردن
roundest
U
تکمیل کردن
to eke out
U
تکمیل کردن
replete
U
تکمیل انباشته
aucmented
U
تکمیل شده
supplementing
U
تکمیل کردن
finishing
U
عملیات تکمیل
to post up
U
تکمیل کردن
to top off
U
تکمیل کردن
perfected
U
تکمیل کردن
supplying
U
تکمیل کردن
fill out
U
تکمیل کردن
full load
U
فرفیت تکمیل
make something happen
U
تکمیل کردن
fulfill
U
تکمیل کردن
carry into effect
U
تکمیل کردن
put into effect
U
تکمیل کردن
put inpractice
U
تکمیل کردن
put ineffect
U
تکمیل کردن
implement
U
تکمیل کردن
finish
U
تکمیل کردن
fill up
U
تکمیل کردن
carry out
U
تکمیل کردن
actualise
[British]
U
تکمیل کردن
actualize
U
تکمیل کردن
perfects
U
تکمیل کردن
finishes
U
تکمیل کردن
perfecting
U
تکمیل کردن
completion date
U
تاریخ تکمیل
supply
U
تکمیل کردن
augmented
U
تکمیل کردن
supplied
U
تکمیل کردن
back up
U
تکمیل کردن
back-up
U
تکمیل کردن
augmenting
U
تکمیل کردن
carry ineffect
U
تکمیل کردن
augments
U
تکمیل کردن
processor
U
تکمیل کننده
fullest
U
تمام تکمیل
full
U
تمام تکمیل
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
supplements
U
تکمیل کننده اضافی
number completion test
U
ازمون تکمیل اعداد
consolidation of position
U
تکمیل ارایش مواضع
expletory
U
جایگیر تکمیل کننده
sentence completion test
U
ازمون تکمیل جمله
to fill up
U
گرفتن تکمیل کردن
supplementing
U
تکمیل کننده اضافی
filler point
U
نقطه تکمیل ذخایر
supplement
U
تکمیل کننده اضافی
complementary
U
تکمیل کننده یکدیگر
expletives
U
جایگیر تکمیل کننده
expletive
U
جایگیر تکمیل کننده
picture completion test
U
ازمون تکمیل تصویر
supplemented
U
تکمیل کننده اضافی
lieu
U
بجای
vice
U
بجای
vice-
U
بجای
per pro
U
بجای
Instead of you
U
بجای تو
vices
U
بجای
in payment of
U
بجای
in the room of
U
بجای
in return for
U
بجای
in lieu of
U
بجای
in his stead
U
بجای او
in exchange for
U
بجای
vises
U
بجای
instead of
U
بجای
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
vapoware
U
نرم افزار در حال تکمیل
pavilion roof
U
شیروانی چهار کله تکمیل
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
supplemented
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplement
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
to fill out
U
تکمیل کردن توسعه دادن
supplements
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
autocomplete
U
تکمیل شدن خودکار
[کامپیوتر]
filler point
U
نقطه تکمیل ذخیره انبار
consummative
U
تکمیل کننده انجام دهنده
matures
U
واجب الادا تکمیل کردن
consolidating station
U
ایستگاه تکمیل کننده بار
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
mature
U
واجب الادا تکمیل کردن
concrete finishing machine
U
دستگاه عملیات تکمیل بتن
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
healy picture completion test
U
ازمون تکمیل تصاویر هیلی
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
instead
U
بجای اینکه
instead of
<conj.>
U
بجای
[بعوض]
he succeeded his father
U
بجای پدرنشست
stead
U
بجای بعوض
quid pro quos
U
بجای عوض
in place of
U
بجای درعوض
quid pro quo
U
بجای عوض
elsewhere
U
بجای دیگر
in somebody's place
U
بجای کسی
instead of celebrating
U
بجای جشن
for
U
بجای از طرف
to pass for
U
قلمدادشدن بجای
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
impersonify
U
بجای شخص گرفتن
O.K.
U
اصط لاحی که بجای
instead of the reverse
U
بجای وارونه این
instead of vice versa
U
بجای برعکس این
were i in his skin
U
اگر بجای او بودم
back to your seats
U
برگردید بجای خود
hardwired connection
U
می بجای ورودی و سوکت
take your mirks
U
فرمان بجای خود
instead of the other way around
U
بجای برعکس این
on your marks
U
فرمان بجای خود
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
to pass for
U
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
If I were in your place. . .
U
اگر بجای شما بودم …
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
I wI'll sign for him .
U
من بجای اوامضاء خواهم کرد
foist
U
چیزی را بجای دیگری جا زدن
he could p for an englishman
U
بجای یک نفرانگلیسی قلمداد میشود
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
instead of working
U
بجای اینکه او کار بکند
instead of doing
U
بجای اینکه انجام بدهند
push pass
U
پاس با فشارچوب بجای ضربه
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
wick
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
rational dress
U
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com