Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gyro repeater
U
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
gyro compass
U
قطبنمای الکتریکی
pelorus
U
پایه قطبنمای الکتریکی
gyro rotor
U
چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
inclination compass
U
قطبنمای میلی
steering compass
U
قطبنمای سکان
mariner's compass
U
قطبنمای دریایی
magnetic compass
U
قطبنمای مغناطیسی
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
mariner's compass
U
قطبنمای ژیروسکپی کشتی
standard compass
U
قطبنمای اصلی مغناطیسی
compass direction
U
جهت قطبنمای مغناطیسی
binnacle
U
پایه قطبنمای مغناطیسی binnacle compassmagnetic : syn
compass binnacle
U
پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
repeater coil
U
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
secondary reinforcer
U
تقویت کننده ثانوی
iterative
U
تکرار کننده
repetitous
U
تکرار کننده
repeater
U
تکرار کننده
iterant
U
تکرار کننده
recidivists
U
تکرار کننده جرم
recidivist
U
تکرار کننده جرم
regenerative repeater
U
تکرار کننده باززا
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
quotes
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
recidivism
U
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats
U
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
U
تکرار کردن تکرار شدن
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
furthered
U
ثانوی
afterexpulsion
U
ثانوی
further
U
ثانوی
seconding
U
ثانوی
furthers
U
ثانوی
secondary
U
ثانوی
peripheral
U
ثانوی
second
U
ثانوی
seconded
U
ثانوی
secs
U
ثانوی
seconds
U
ثانوی
furthering
U
ثانوی
sec
U
ثانوی
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
reabsorption
U
جذب ثانوی
second wind
U
سازگاری ثانوی
aftertaste
U
لذت ثانوی
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
secondary function
U
کارکرد ثانوی
secondary storage
U
انباره ثانوی
secondary reward
U
پاداش ثانوی
second nature
U
طبیعت ثانوی
after-effects
U
اثر ثانوی
after-effect
U
اثر ثانوی
cotype
U
نوع ثانوی
side effect
U
واکنش ثانوی
side-effect
U
واکنش ثانوی
aftertastes
U
لذت ثانوی
side-effects
U
واکنش ثانوی
secondary processes
U
فرایندهای ثانوی
overglaze
U
لعاب ثانوی
secondary qualities
U
صفات ثانوی
secondary plan
U
طرح ثانوی
secondary motivation
U
انگیزش ثانوی
repossession
U
تملک ثانوی
second anode
U
اند ثانوی
secondary effects
U
اثرات ثانوی
twice born
U
تجسم ثانوی
revision
U
رسیدگی ثانوی
revisions
U
رسیدگی ثانوی
secondary drive
U
سائق ثانوی
secondary coil
U
پیچک ثانوی
second order conditions
U
شرایط ثانوی
ultor
U
اند ثانوی
secondary markets
U
بازارهای ثانوی
dynode
U
کاتد ثانوی
until further notice
U
تا اخطار ثانوی
till further notice
U
تا اخطار ثانوی
coconscious
U
اگاهی ثانوی
coconsciousness
U
اگاهی ثانوی
post deflection acceleration
U
شتاب ثانوی
secondary elaboration
U
بسط ثانوی
secondary emission
U
صدور ثانوی
aftereffect
U
اثر ثانوی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
subsere
U
رشد ثانوی
secondary sex characteristics
U
ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
secondary storage medium
U
رسانه انباره ثانوی
flip side
U
بخش ثانوی هرچیز
seconding
U
دومین بار ثانوی
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
seconds
U
دومین بار ثانوی
second
U
دومین بار ثانوی
epinosic gain
U
بهره ثانوی بیماری
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
seconded
U
دومین بار ثانوی
intensifier electrode
U
الکترد شتابده ثانوی
by-play
U
کار یا نمایش ثانوی
post deflection
U
الکترد شتابده ثانوی
secondary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
epiphenomenon
U
علائم بعدی و ثانوی مرض
countersigned
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigns
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigning
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
minor
U
در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
premillennial
U
وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
thrashing
U
مقدار مفرط حرکت صفحات ازحافظه ثانوی به حافظه داخلی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
slave
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
frequentness
U
تکرار
frequence
U
تکرار
recidivism
U
تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
به تکرار
tautologies
U
تکرار
frequently
<adv.>
U
به تکرار
many times
<adv.>
U
به تکرار
rehearsal
U
تکرار
reduplication
U
تکرار
reiteration
U
تکرار
a lot of times
<adv.>
U
به تکرار
regularly
[often]
<adv.>
U
به تکرار
recapitulations
U
تکرار
tautology
U
تکرار
often
<adv.>
U
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
U
به تکرار
practicing
U
تکرار
frequency
U
تکرار
frequencies
U
تکرار
repetitions
U
تکرار
repetition
U
تکرار
duplication
U
تکرار
practise
U
تکرار
practises
U
تکرار
practising
U
تکرار
rehearsals
U
تکرار
frequentation
U
تکرار
repeats
U
تکرار
iterance
U
تکرار
repeat
U
تکرار
iteration
U
تکرار
recapitulation
U
تکرار
epanalepsis
U
تکرار
replication
U
تکرار
renewal
U
تکرار
practice
U
تکرار
renewals
U
تکرار
ingemination
U
تکرار
tautologic
U
بیهوده تکرار کن
rehearsals
U
تکرار عملیات
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
repetition instruction
U
دستوالعمل تکرار
uses
U
تکرار ممارست
use
U
تکرار ممارست
iterable
U
تکرار کردنی
repeats
U
تکرار کردن
rehearsals
U
تکرار مجدد
repeat
U
تکرار کنید
repeat
U
تکرار کردن
reiterated
U
تکرار کردن
iterate
U
تکرار کردن
circular frequency
U
تکرار دورانی
repeats
U
تکرار تجدید
repeats
U
تکرار کنید
rehearsal
U
تکرار عملیات
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
reiterating
U
تکرار کردن
reiterates
U
تکرار کردن
to repeat oneself
U
تکرار شدن
reiterate
U
تکرار کردن
ingeminate
U
تکرار کردن
auto repeat
U
خود تکرار
repetition of position
U
تکرار وضعیت
pleonasm
U
تکرار بیمورد
renew
U
تکرار کردن
renewing
U
تکرار کردن
ibidem
U
تکرار میشود
replicating
U
تکرار کردن
replicates
U
تکرار کردن
rehearsal
U
تکرار مجدد
replicated
U
تکرار کردن
replicate
U
تکرار کردن
renews
U
تکرار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com