Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clock
U
تپش زمان سنجی ساعت
clocks
U
تپش زمان سنجی ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
timing
U
زمان سنجی
clock rate
U
نرخ زمان سنجی
clock frequency
U
بسامد زمان سنجی
clock generator
U
مولد زمان سنجی
clock interrupt
U
وقفه زمان سنجی
clock pulse
U
تپش زمان سنجی
clock signal
U
علامت زمان سنجی
clock stagger
U
رتبه زمان سنجی
horlogic
U
وابسته به زمان سنجی
clock skew
U
اریب زمان سنجی
clock track
U
شیار زمان سنجی
date time group
U
گروه ساعت و زمان
greenwich time
U
ساعت یا زمان گرینویچ
click
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicks
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
fixes
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
sundial
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
man hour
U
واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
crystals
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
Look at the watch.
U
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11.
U
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
SDRAM
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
spindle
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
U
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time
U
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock
U
ساعت از روی ساعت
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
iodometry
U
ید سنجی
contrast
U
هم سنجی
contrasted
U
هم سنجی
contrasting
U
هم سنجی
contrasts
U
هم سنجی
odorimetry
U
بو سنجی
econometrics
U
اقتصاد سنجی
sociometric technique
U
فن گروه سنجی
sociometry
U
جامعه سنجی
piezometry
U
فشار سنجی
urinalysis
U
پیشاب سنجی
ebulliometry
U
غلیان سنجی
olfactometry
U
بویایی سنجی
tachometry
U
سرعت سنجی
turbidimetric analysis
U
کدری سنجی
turbidimetry
U
زلال سنجی
turbidimetry
U
کدری سنجی
telemetry
U
مسافت سنجی
psychometrics
U
هوش سنجی
telemetry
U
دور سنجی
psychometrics
U
روان سنجی
anthropometry
U
مردم سنجی
electrometry
U
برق سنجی
optical pyrometry
U
تف سنجی نوری
planimetry
U
پهنه سنجی
argentometry
U
نقره سنجی
volumetric pipet
U
پی پت حجم سنجی
interfrometry
U
تداخل سنجی
diffractometry
U
پراش سنجی
barometric
U
ارتفاع سنجی
hygrometry
U
رطوبت سنجی
bathymetric contour
U
خط عمق سنجی
spirometry
U
تنفس سنجی
bathymetry
U
عمق سنجی
biometrics
U
زیست سنجی
biometry
U
زیست سنجی
audiometry
U
شنوایی سنجی
sociometry
U
گروه سنجی
pluviometry
U
باران سنجی
polarimetry
U
قطبش سنجی
motion study
U
تحرک سنجی
iodimetry
U
یدی سنجی
densitometry
U
چگالی سنجی
hydrometry
U
ابگونه سنجی
actinometry
U
پرتو سنجی
potentiometry
U
پتانسیل سنجی
bolometri
U
تابش سنجی
psychometry
U
روان سنجی
acetimetry
U
سرکه سنجی
radioscopy
U
تشعشع سنجی
optometry
U
بینایی سنجی
optometry
U
دید سنجی
salinometry
U
نمک سنجی
colorimetry
U
رنگ سنجی
goniometry
U
زاویه سنجی
craniometry
U
جمجمه سنجی
feasibility study
U
امکان سنجی
cost unit
U
واحدهزینه سنجی
coulometry
U
کولن سنجی
quantitation
U
چندی سنجی
alka;imetry
U
قلیا سنجی
acoumetry
U
شنوایی سنجی
seismometry
U
زلزله سنجی
crymetry
U
انجماد سنجی
performance appraisal
U
عملکرد سنجی
geodesy
U
زمین سنجی
oscillometry
U
نوسان سنجی
anthropometry
U
اندام سنجی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
cryoscopic
U
وابسته به انجماد سنجی
cryoscopic constant
U
ثابت انجماد سنجی
optometric service
U
قسمت بینایی سنجی
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
polariscopic
U
قطب سنجی نور
anthropometry
U
انسان سنجی جسمانی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
gravimetrical
U
وابسته به ثقل سنجی
test chart
U
لوحه بینایی سنجی
volumetric flask
U
بالن حجم سنجی
clinometric
U
وابسته به شیب سنجی
pullover gaging
U
کالیبر سنجی کردن
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
pressure taping
U
انشعاب فشار سنجی
mass spectrometry
U
طیف سنجی جرمی
horology
U
فن وهنر وقت سنجی
conductometric titration
U
تیتراسیون رسانایی سنجی
unfathomable
U
غیرقابل عمق سنجی
goniometrical
U
وابسته به زاویه سنجی
tamping volumeter
U
حجم سنجی کوبشی
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
human biometric
U
زیست سنجی انسانی
gravimetric
U
وابسته به ثقل سنجی
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
chronometry
U
وقت سنجی بطریق علمی
direct potentiometric method
U
روش پتانسیل سنجی مستقیم
thermographic
U
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
stereometry
U
حجم پیمایی جسم سنجی
absorption spectrophometry
U
طیف نور سنجی جذبی
telemetry
U
چندی سنجی از راه دور
light meter
U
اسباب کوچک نور سنجی
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
gravitas
U
موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
direct potentiometric measurement
U
اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
optometric service
U
بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
line gauge
U
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
econometrics
U
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
structural form
U
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
microbarograph
U
هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند
watch
U
ساعت
oclock
U
ساعت
maypop
U
گل ساعت
ticker
U
ساعت
clock
U
ساعت
watching
U
ساعت
zero hour
U
ساعت س
timepiece
U
ساعت
passion flower
U
گل ساعت
timepieces
U
ساعت
timŠepiece
U
ساعت
timepiece
U
ساعت
watched
U
ساعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com