Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to stare at person in the face
U
توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dazzling
U
خیره کردن
dazzled
U
خیره کردن
blinded
U
خیره کردن
blinds
U
خیره کردن
dazzles
U
خیره کردن
blind
U
خیره کردن
dazzle
U
خیره کردن
gapes
U
خیره نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
stared
U
خیره نگاه کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glare
U
خیره نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
bedazzle
U
بکلی خیره کردن
glowering
U
خیره نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
glowers
U
اخم کردن نگاه خیره
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
intractable
<adj.>
U
خیره سر
stubborn
U
خیره سر
obstinate
U
خیره سر
eccentric
<adj.>
U
خیره سر
agaze
U
خیره
mulish
U
خیره سر
glaring
U
خیره
staring
U
خیره
pertinacious
U
خیره سر
perverse
<adj.>
U
خیره سر
starring
U
خیره
dour
U
خیره سر
stubborn
<adj.>
U
خیره سر
sullen
<adj.>
U
خیره سر
testy
<adj.>
U
خیره سر
dourly
U
خیره سر
willful
<adj.>
U
خیره سر
screwball
U
خیره سر
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
gapeseed
U
نگاه خیره
stares
U
خیره شدن
gape seed
U
نگاه خیره
to look fixedly
U
خیره نگریستن
mulishness
U
خیره سری
to stand at gaze
U
خیره ایستادن
staring red
U
یا خیره کننده
relucent
U
خیره کننده
gazes
U
نگاه خیره
gazing
U
نگاه خیره
glaringly
U
با نگاه خیره
goggle-eyed
U
خیره چشم
fulgurant
U
خیره کننده
dazzlement
U
خیره سازی
gazed
U
نگاه خیره
obstinacy
U
خیره سری
intractable
U
خیره سر ستیزه جو
foudroyant
U
خیره کننده
moon eyed
U
خیره ومتحیر
steadfast
U
پابرجای خیره
steadfastly
U
پابرجای خیره
perrinaciousness
U
خیره سری
impudence
U
خیره سری
stubbornness
U
خیره سری
gloatingly
U
با نگاه خیره
stare
U
خیره شدن
stared
U
خیره شدن
gaze
U
نگاه خیره
eclat
U
روشنی خیره کننده
stargaze
U
بستاره ها خیره شدن
starer
U
دارای نگاه خیره
watcheye
U
چشم خیره وسفید
dazzlingly
U
بطور خیره کننده
invoicing
U
صورت کردن
invoices
U
صورت کردن
invoiced
U
صورت کردن
invoice
U
صورت کردن
list
U
صورت کردن
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
to stare any one into silence
U
کسیرا با نگاه خیره از روبردن
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
fixation
U
خیره شدگی تعلق خاطر
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
fixations
U
خیره شدگی تعلق خاطر
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
roster
U
وارد صورت کردن
rosters
U
وارد صورت کردن
to strike off the rolls
U
از صورت حذف کردن
gaping stock
U
چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
scheduled
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
schedules
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
mine action
U
عمل کردن به صورت مین
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
gawped
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
flare
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
Boketto
U
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
gawping
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawp
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
to e. figures upon astone
U
صورت هایی بر سنگ نقش کردن
skew
U
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing
U
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews
U
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
take something to heart
<idiom>
U
به صورت جدی تصمیم گیری کردن
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
gape seed
U
چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
figure eight fake
U
ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
hasty sling
U
حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
to save ones face
U
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
mercury delay line
U
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
to marshal one's creditors
U
صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
check register
U
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
index
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
WAVE file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
formats
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
WAV file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
indexed
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
selects
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selected
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
format
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
indexes
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
select
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
declarative statement
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
mine
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
text
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
overlays
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
overlay
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlaying
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
autos
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
keep up appearances
U
فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
grease paint
U
رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
dual
U
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
keypad
U
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
surf
U
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
decimals
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com