Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
punt
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
gridiron
U
زمین فوتبال
gridition
U
زمین فوتبال
soccer field
U
زمین فوتبال
playing fields
U
زمین فوتبال
playing field
U
زمین فوتبال
grids
U
زمین فوتبال
grid
U
زمین فوتبال
touchline
U
خط اطراف زمین فوتبال
The football field must be marked out.
U
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
team area
U
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
full toss
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
full pitch
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
ground zero
U
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
footballs
U
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football
U
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
soccer
U
فوتبال
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
football
توپ فوتبال
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
U
طرفدار فوتبال
football game
U
بازی فوتبال
football fan
[British English]
U
طرفدار فوتبال
soccer
U
بازی فوتبال
football club
[British Englisch]
U
باشگاه فوتبال
boot
U
کفش فوتبال
association football
U
اتحادیه فوتبال
footballer
U
فوتبال بازی کن
elevens
U
تیم فوتبال
pigskin
U
توپ فوتبال
left for ward
U
در فوتبال پیشرو چپ
eleven
U
تیم فوتبال
kick about
U
فوتبال هردمبیل
football
U
بازی فوتبال
footballs
U
بازی فوتبال
footballers
U
فوتبال بازی کن
canadian football
U
فوتبال کانادایی
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to play soccer
U
فوتبال بازی کردن
football fan
[American English]
U
طرفدار فوتبال آمریکایی
to finish the ball into the net
U
با توپ گل زدن
[فوتبال]
American football
U
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
football hooligan
U
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
to play football
U
فوتبال بازی کردن
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
goalkeeper
U
دروازه بان فوتبال
goalkeepers
U
دروازه بان فوتبال
water polo
U
بازی فوتبال ابی
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
kick off
U
شروع مسابقه فوتبال
indoor soccer
U
فوتبال داخل سالن
six man football
U
فوتبال دو تیم 6 نفره
soccer ball throw
U
پرتاب توپ فوتبال
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
hockey
U
چوگان بازی با اصول فوتبال
speedball
U
نوعی بازی شبیه فوتبال
scrummage
U
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrums
U
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrum
U
نوعی بازی فوتبال راگبی
Playing football is not my idea of fun .
U
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
I have lost my interest in football .
U
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
lateral pass
U
پاس توپ فوتبال از پهلو
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
football cleats
U
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
uprights
U
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
he is a novice in football
U
در بازی فوتبال تازه کار است
flag football
U
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
to keep the ball moving
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
high ball
U
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
to let the ball do the work
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
fielder
U
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
movement off-the-ball
U
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
Football pool
[British English]
U
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
yardage
U
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
ding
U
تماس
impact
U
تماس
impacts
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
impinging
U
تماس
tangent
U
تماس
tangents
U
تماس
contingence
U
تماس
tangency
U
تماس
contacts
U
تماس
contacting
U
تماس
contacted
U
تماس
taction
U
تماس
contact
U
تماس
contact line
U
خط تماس
broomball
U
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
zone of contact
U
ناحیه تماس
contact area
U
سطح تماس
communicator
U
شخص در تماس
contact angle
U
زاویه تماس
to bring into contact
U
تماس دادن
contiguity
U
برخورد تماس
line to line fault
U
تماس خطوط
contact pressure
U
فشار تماس
contact point
U
قطب تماس
to be in rapport
U
تماس داشتن
to be in contact
U
تماس داشتن
contact area
U
منطقه تماس
contact flange
U
فلانژ تماس
skim
U
تماس اندک
point contact
U
تماس نقطهای
shock hazard
U
خطر تماس
contact lost
U
تماس قطع شد
contact party
U
گروه تماس
contact ratio
U
نسبت تماس
skims
U
تماس اندک
contact diameter
U
قطر تماس
point of contact
U
نقطه تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
corps a corps
U
تماس بدنی
tuch
U
تماس دادن با
skimmed
U
تماس اندک
movement to contact
U
حرکت به تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
finish
U
تماس انتهایی
going on
U
نزدیکی تماس
area contact
U
سطح تماس
angle of contact
U
زاویه تماس
finishes
U
تماس انتهایی
interactional points
U
نقاط تماس
contact surface
U
سطح تماس
lineup
U
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
osculatory
U
وابسته به بوسه یا تماس
osculation
U
تماس اشتراک صفات
flattest
U
تماس دو لبه اسکیت
galvanism
U
تماس برق بابدن
break off
U
قطع تماس با دشمن
flat
U
تماس دو لبه اسکیت
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
synapse
U
محل تماس دوعصب
contacted
U
تماس یافتن تماسی
contacting
U
تماس یافتن تماسی
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com