Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
laydown bombing
U
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
prancer
U
اسبی که روی دو پا بلندمیشود
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
chopper
U
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
choppers
U
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
bow wave
U
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
The aircraft got off the ground .
U
هواپیما اززمین بلند شد
slipped
U
جدا شدن لنگر اززمین
slips
U
جدا شدن لنگر اززمین
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
slip
U
جدا شدن لنگر اززمین
loft
U
ارتفاع گوی گلف اززمین
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
lofts
U
ارتفاع گوی گلف اززمین
lift
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
cover drive
U
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
lifted
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifting
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifts
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
pickup message
U
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
due to
U
بعلت
on account of
U
بعلت
owing to
U
بعلت
by reason of
U
بعلت
brooch
U
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches
U
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
on
U
بعلت بطرف
whenas
U
بعلت اینکه
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
guardian by nurture
U
قیم بعلت پرورش
posteriori
U
با پی بردن ازمعلول بعلت
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
conk out
<idiom>
U
بعلت خستگی به خواب رفتن
time honored
U
مورد احترام بعلت قدمت
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
seize
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seizes
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
hydrogen embrittleness
U
فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد
cenogenesis
U
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
blow
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blows
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
take over
U
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
aphonia
U
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
to kick a ball
U
توپی را
spilling
U
توپی
plugs
U
توپی
spigot
U
توپی
spilled
U
توپی
spill
U
توپی
ball joint
U
توپی
pivot
U
توپی
pivoted
U
توپی
tapped
U
توپی
pivots
U
توپی
plugging
U
توپی
dowel
U
توپی
tapping
U
توپی
plug
U
توپی
spills
U
توپی
tap
U
توپی
nominative subject
U
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
season cracking
U
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
frozen assets
U
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
attaint
U
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
nominative appositive
U
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
pivots
U
توپی اتصال
tapper
U
توپی گذار
spile
U
گل میخ توپی
pivoted
U
توپی اتصال
ball printer
U
چاپگر توپی
countersinck bit
U
مته توپی
fuse plug
U
توپی فیوز
pivot
U
توپی اتصال
rotor hub
U
توپی رتور
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
ball joint
U
توپی اتصال
hub bore
U
سوراخ توپی
bronchial asthma
U
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
backstop
U
توپزن
batsman
U
توپزن
batsmen
U
توپزن
bedsore
U
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
in
U
توپی که وارد دروازه شده
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
redbreast
U
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
balk
U
خطای توپزن
controlling
U
توپزن دقیق
balking
U
خطای توپزن
controls
U
توپزن دقیق
balked
U
خطای توپزن
stonewaller
U
توپزن تدافعی
baulks
U
خطای توپزن
baulked
U
خطای توپزن
baulking
U
خطای توپزن
control
U
توپزن دقیق
balks
U
خطای توپزن
banjo hitter
U
توپزن ضعیف
battery
U
توپزن و توپگیر
batteries
U
توپزن و توپگیر
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
stagnation thesis
U
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
doubled
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
ground
U
محل ایستادن توپزن
doubled up
U
توپزن 0001امتیازی فصل
stumps
U
سوزاندن توپزن کریکت
fine leg
U
محل پشت سر توپزن
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
count
U
تعداد امتیاز توپزن
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
catcher
U
توپگیر پشت سر توپزن
dismiss
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
ducked
U
اخراج توپزن بی امتیاز
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
on drive
U
ضربه بسمت توپزن
dismissing
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
take a wicket
U
سوزاندن توپزن کریکت
stumping
U
سوزاندن توپزن کریکت
stumped
U
سوزاندن توپزن کریکت
stump
U
سوزاندن توپزن کریکت
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
dismisses
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
defense
U
دفاع توپزن از میله ها
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
down
U
میله افتاده واخراج توپزن
complete game
U
یک بازی کامل از طرف توپزن
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
handle the ball
U
دست زدن توپزن به توپ
leg hit
U
ضربه بسمت محدوده توپزن
out of one's ground
U
تجاوز توپزن از محل ایستادن
blooper
U
پرتاب اهسته توپ به توپزن
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com