Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
banjo hitter
U
توپزن ضعیف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
softie
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
pall
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palled
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palling
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palls
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
weak constitution
U
بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
batsman
U
توپزن
backstop
U
توپزن
batsmen
U
توپزن
batteries
U
توپزن و توپگیر
balk
U
خطای توپزن
balked
U
خطای توپزن
balking
U
خطای توپزن
balks
U
خطای توپزن
baulked
U
خطای توپزن
baulking
U
خطای توپزن
controls
U
توپزن دقیق
control
U
توپزن دقیق
controlling
U
توپزن دقیق
battery
U
توپزن و توپگیر
baulks
U
خطای توپزن
stonewaller
U
توپزن تدافعی
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
on drive
U
ضربه بسمت توپزن
stump
U
سوزاندن توپزن کریکت
dismissing
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
dismisses
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
ducked
U
اخراج توپزن بی امتیاز
dismiss
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
catcher
U
توپگیر پشت سر توپزن
defense
U
دفاع توپزن از میله ها
fine leg
U
محل پشت سر توپزن
stumping
U
سوزاندن توپزن کریکت
doubled up
U
توپزن 0001امتیازی فصل
doubled
U
توپزن 0001امتیازی فصل
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
stumps
U
سوزاندن توپزن کریکت
count
U
تعداد امتیاز توپزن
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
take a wicket
U
سوزاندن توپزن کریکت
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
stumped
U
سوزاندن توپزن کریکت
ground
U
محل ایستادن توپزن
complete game
U
یک بازی کامل از طرف توپزن
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
blooper
U
پرتاب اهسته توپ به توپزن
down
U
میله افتاده واخراج توپزن
handle the ball
U
دست زدن توپزن به توپ
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
leg hit
U
ضربه بسمت محدوده توپزن
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
out of one's ground
U
تجاوز توپزن از محل ایستادن
throw out
U
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
comebacker
U
ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
silliest
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
coacher
U
یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
cleanup
U
توپزن چهارم که معمولا قوی است
silly
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
third man
U
محل توپگیر دور از توپزن کریکت
yorked
U
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
sillier
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
opener
U
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
skittle
U
سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
dig in
U
جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
beans
U
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
bean
U
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
finest
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fined
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
square leg
U
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
late cut
U
ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
cover point
U
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
bowled
U
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
leg glance
U
ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
leg before wicket
U
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
leg break
U
بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
innings
U
نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
steals
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
pitches
U
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
brush back
U
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
off spin
U
چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
called strick
U
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
pitch
U
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
steal
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
long on
U
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
leg before
U
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
coacher
U
مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
designated hitter
U
بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
leg bye
U
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
out
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
out-
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
weaknesses
U
ضعیف
slack
U
ضعیف
slackest
U
ضعیف
slacks
U
ضعیف
wonky
U
ضعیف
weaker
U
ضعیف
poverty-stricken
U
ضعیف
weakling
U
ضعیف
weaklings
U
ضعیف
weakly
U
ضعیف
amateur
U
ضعیف
amateurs
U
ضعیف
swipes
U
ضعیف
defenceless
U
ضعیف
weak
U
ضعیف
soft
U
ضعیف
softer
U
ضعیف
sappy
U
ضعیف
defective
U
ضعیف
poor
U
ضعیف
poorer
U
ضعیف
faintish
U
ضعیف
poorest
U
ضعیف
feeblish
U
ضعیف
slender
U
ضعیف
languid
U
ضعیف
langorous
U
ضعیف
asthenic
U
ضعیف
anile
U
ضعیف
softest
U
ضعیف
lean
U
ضعیف
leaned
U
ضعیف
leans
U
ضعیف
infirm
U
ضعیف
puny
U
ضعیف
languorous
U
ضعیف
fragile
U
ضعیف
adynamic
U
ضعیف
anemic
U
ضعیف
faints
U
ضعیف
faint
U
ضعیف
fainted
U
ضعیف
fainter
U
ضعیف
faintest
U
ضعیف
pusillanimous
U
ضعیف
poverty stricken
U
ضعیف
weakest
U
ضعیف
bye
U
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes
U
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
gleamed
U
نور ضعیف
frays
U
ضعیف کردن
minor control
U
کنترل ضعیف
gleams
U
نور ضعیف
poor lime
U
اهک ضعیف
enfeeble
U
ضعیف کردن
imbecile
U
ضعیف العقل
puisne
U
ضعیف نارسا
flagging
U
کاهنده ضعیف
frayed
U
ضعیف کردن
gleam
U
نور ضعیف
poorish
U
نسبتا ضعیف
daff
U
ضعیف النفس
dubs
U
بازیگر ضعیف
dead colour
U
رنگ ضعیف
fray
U
ضعیف کردن
debilitate
U
ضعیف کردن
die down
<idiom>
U
ضعیف تر شدن
glimmers
U
روشنایی ضعیف
hacker
U
تنیسور ضعیف
glimmer
U
روشنایی ضعیف
light current
U
جریان ضعیف
gleaming
U
نور ضعیف
loose coupling
U
جفتگری ضعیف
low current
U
جریان ضعیف
weak current
U
جریان ضعیف
low voltage line
U
خط فشار ضعیف
low field
U
میدان ضعیف
low level signal
U
سیگنال ضعیف
low potential
U
فشار ضعیف
hackers
U
تنیسور ضعیف
decrepit
U
ضعیف وناتوان
feeblish
U
ضعیف نما
dubbed
U
بازیگر ضعیف
dub
U
بازیگر ضعیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com