English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battering train U توپخانه محاصره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
beleaguered U در محاصره یکان محاصره شده
blockages U محاصره محاصره کردن
blockage U محاصره محاصره کردن
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
sieges U محاصره
siege U محاصره
besiegement U محاصره
blockading U محاصره
blockades U محاصره
blockaded U محاصره
blockade U محاصره
block age U محاصره
encompassment U محاصره
ordnance U توپخانه
artillery U توپخانه
gunnery U توپخانه
ordnace U توپخانه
blockading U محاصره کردن
blockades U محاصره دریائیsortie
blockades U محاصره اقتصادی
blockades U محاصره کردن
blockaded U محاصره دریائیsortie
blockaded U محاصره اقتصادی
0To break thru a blockade ( siege ) . U محاصره را شکستن
blockaded U محاصره کردن
leaguer U محاصره کردن
blockade U محاصره دریائیsortie
blockade U محاصره اقتصادی
blockade U محاصره کردن
Economic enciclement ( blockade , embargo ) . U محاصره اقتصادی
blockading U محاصره اقتصادی
blockading U محاصره دریائیsortie
beseige U محاصره کردن
beleaguer U محاصره کردن
to lay siege to U محاصره کردن
Naval blockade . U محاصره دریایی
sieges U محاصره حصار
paper blockade U محاصره بی حاصل
girt U محاصره کردن
siege U محاصره حصار
siege U محاصره کردن
paper blockade U محاصره کاغذی
sieges U محاصره کردن
beleaguered U محاصره شده
ambient U محاصره شده
state of siege U حالت محاصره
blockage U محاصره دریایی
encompassed U محاصره کردن
encompassing U محاصره کردن
encompasses U محاصره کردن
pocket U محاصره شدن
encompass U محاصره کردن
encircling U محاصره کردن
encircles U محاصره کردن
encircled U محاصره کردن
encircle U محاصره کردن
blockages U محاصره دریایی
pockets U محاصره شدن
enclave U تحت محاصره
enclaves U تحت محاصره
envelop U محاصره کردن
enveloping U محاصره کردن
envelops U محاصره کردن
besieging U محاصره کردن
besieges U محاصره کردن
enveloped U محاصره کردن
besieged U محاصره کردن
besiege U محاصره کردن
light artillery U توپخانه سبک
gunner U جمعی توپخانه
gunners U جمعی توپخانه
flak U توپخانه ضد هوایی
artillery corps U قسمت توپخانه
medium artillery U توپخانه متوسط
artillery corps U رسته توپخانه
artillery group U گروه توپخانه
artillery mount U قنداق توپخانه
artillery mount U سکوی توپخانه
artillery piece U قبضه توپخانه
field atrillery U توپخانه صحرایی
cannonry U توپ و توپخانه
coastal artillery U توپخانه ساحلی
turrets U برج توپخانه
fieldartillery U توپخانه صحرایی
turret U برج توپخانه
gunner's party U گروه توپخانه
field artillery U توپخانه صحرائی
heavy artillery U توپخانه سنگین
self propelled U توپخانه خودکششی
hostile artillery U توپخانه دشمن
artillery U رسته توپخانه
division artillery U توپخانه لشگر
division artillery U توپخانه لشگری
artillery U توپخانه صحرایی
corps artillery U توپخانه سپاه
artillery brigade U تیپ توپخانه
artillery branch U رسته توپخانه
artillery battalion U گردان توپخانه
towed artillery U توپخانه کششی
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
gunnery U توپخانه دریایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
gunnery U علم توپخانه
armored artillery U توپخانه زرهی
army artillery U توپخانه ارتش
armored artillery U توپخانه زرهدار
artillerist U متخصص توپخانه
artillery annex U پیوست توپخانه
artillery ammunition U مهمات توپخانه
leaguer U محاصره عضو اتحادیه
belts U بستن محاصره ردن
belted U بستن محاصره ردن
belt U بستن محاصره ردن
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
To rais ( lift, remove ) an embargo. U رفع محاصره کردن
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
fire plan U طرح اتش توپخانه
firing chart U طرح تیر توپخانه
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
active status U خط مشی فعال توپخانه
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
artillery fire plan U طرح اتش توپخانه
artillery chart U طرح تیر توپخانه
artillery carriage U قنداق سلاح توپخانه
no fire line U خط منع اتش توپخانه
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
rolling barrage U سد اتش غلطان توپخانه
gunnery U قوانین تیر توپخانه
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
all available U تمام توپخانه موجود
spotter U دیدبان توپخانه دریایی
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
flak U توپخانه پدافند هوایی
surround U محاصره کردن احاطه شدن
surrounded U محاصره کردن احاطه شدن
surrounds U محاصره کردن احاطه شدن
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
batteries U حمله با توپخانه ضرب و جرح
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
stargauge U وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
battery U حمله با توپخانه ضرب و جرح
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
air defense artillery fire unit U یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
fire control U دستگاه کنترل اتش توپخانه
gird U احاطه کرده محاصره کردن نیرومندکردن
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
plotting room U مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
environ U دورزدن دورکسی یا چیزی را گرفتن محاصره کردن
sorties U حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sortie U حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
towed U توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
We cloced in on the enemy . U حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line U خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
seal off U محاصره کردن ممنوع الورود کردن
surround U احاطه کردن محاصره کردن
surrounded U احاطه کردن محاصره کردن
surrounds U احاطه کردن محاصره کردن
mid range U موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
offset plottin U روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
breakaway U شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
service of the piece U مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com