Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal output
U
تولید نهائی
marginal value product
U
ارزش تولید نهائی
marginal capital output ratio
U
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
value of marginal product of labor
U
ارزش تولید نهائی کار
value of marginal product of capital
U
ارزش تولید نهائی سرمایه
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
equation of exchange
U
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
marginal user cost
U
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
producer
U
تولید کننده
producers
U
تولید کننده
progenitive
U
تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده
productive
U
تولید کننده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
producers
U
تولید کننده مولد
genie
U
تولید کننده تناسلی
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
reproducer
U
دوباره تولید کننده
genies
U
تولید کننده تناسلی
producer's risk
U
ریسک تولید کننده
rational producer
U
تولید کننده منطقی
pistillate
U
تولید کننده مادگی
supplier
U
شرکت تولید کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
producer
U
تولید کننده مولد
gonocyte
U
سلول تولید کننده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
marginal disutility of labor
U
عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
absorbefacient
U
تولید کننده عمل جذب
toxicogenic
U
تولید کننده محصولات سمی
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
smokey the bear
U
وسیله تولید کننده دود
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
g.d.p deflator
U
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
homogonous
U
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
middleman
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middlemen
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
motorola
U
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
wrming message
U
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic
U
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
pseudo random
U
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
carrying
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carries
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carried
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
Hayes Corporation
U
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carry
U
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebee
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees
U
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler
U
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
sudorific
U
عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
self-
U
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
diminishing marginal productivity
U
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
finals
U
نهائی
terminals
U
نهائی
marginal
U
نهائی
ultimate
U
نهائی
final
U
نهائی
terminal
U
نهائی
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
ultimate strength
U
مقاومت نهائی
marginal buyer
U
خریدار نهائی
final demand
U
تقاضای نهائی
terminal price
U
قیمت نهائی
marginal disutility
U
بیفایدگی نهائی
incremental revenue
U
درامد نهائی
incremental cost
U
هزینه نهائی
marginal desirability
U
مطلوبیت نهائی
marginal utility
U
مطلوبیت نهائی
marginal revenue
U
درامد نهائی
marginal unemployment
U
بیکاری نهائی
marginal benefit
U
فایده نهائی
marginal analysis
U
تحلیل نهائی
marginal seller
U
فروشنده نهائی
marginal desirability
U
رضامندی نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
terminally
U
بطور نهائی
marginal product
U
محصول نهائی
marginal productivity
U
بازدهی نهائی
finished product
U
محصول نهائی
marginal conditions
U
شرایط نهائی
marginal utility
U
فایده نهائی
final price
U
قیمت نهائی
final payment
U
پراخت نهائی
sudden failure
U
گسیختگی نهائی
final goods
U
کالای نهائی
final test
U
ازمایش نهائی
marginal case
U
وضعیت نهائی
marginal outlays
U
مخارج نهائی
bolster layer
U
بالش نهائی
marginal cost
U
هزینه نهائی
marginal propensity to expend
U
میل نهائی به مخارج
marginal costing
U
هزینه یابی نهائی
marginal productivity
U
بهره وری نهائی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
increasing marginal return
U
بازده نهائی فزاینده
face fromwork
U
قالب بندی نهائی
marginal tax rate
U
نرخ نهائی مالیات
decreasing marginal cost
U
هزینه نهائی نزولی
marginal tax rate
U
میل نهائی به مالیات
marginal cost function
U
تابع هزینه نهائی
marginal propensity to import
U
میل نهائی به واردات
marginal utility curve
U
منحنی مطلوبیت نهائی
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
decree absolute
حکم نهائی دادگاه
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
marginal propensity to save
U
میل نهائی به پس انداز
marginal product curve
U
منحنی محصول نهائی
marginal factor cost
U
هزینه نهائی عامل
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به مخارج
marginal utility function
U
تابع مطلوبیت نهائی
marginal rate of transformation
U
نرخ نهائی تبدیل
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
marginal utility of money
U
مطلوبیت نهائی پول
marginal net product
U
محصول نهائی خالص
marginal physical product
U
محصول فیزیکی نهائی
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به خرج
marginal rate of substitution
U
نرخ نهائی جانشینی
marginal product function
U
تابع محصول نهائی
marginal efficiency of capital
U
کارائی نهائی سرمایه
marginal lender
U
وام دهنده نهائی
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal cost curve
U
منحنی هزینه نهائی
marginal propensity to consume
U
میل نهائی به مصرف
marginal disutility
U
عدم مطلوبیت نهائی
marginal return of capital
U
بازده نهائی سرمایه
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
decreasing marginal efficiency of capita
U
کارائی نهائی نزولی سرمایه
decreasing marginal productivity
U
بهره وری نهائی نزولی
marginal propensity to pay taxes
U
میل نهائی به پرداخت مالیات
tack coat
U
پوشش نهائی جاده با قیر
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
marginal physical product of labor
U
محصول فیزیکی نهائی کار
marginal physical product of capital
U
محصول فیزیکی نهائی سرمایه
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
purchase element
U
عامل منتجه بار نهائی
marginal propensity to invest
U
میل نهائی به سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal product
U
نزولی بودن محصول نهائی
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
diminishing marginal rate of
U
نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
law of diminishing marginal utility
U
قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com