Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monopoly output
U
تولید انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
Other Matches
monopoly
U
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopolies
U
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
patents
U
انحصاری
merest
U
انحصاری
sole right
U
حق انحصاری
patented
U
انحصاری
mere
U
انحصاری
patent
U
انحصاری
monopolistic
U
انحصاری
patenting
U
انحصاری
sole
U
انحصاری
soles
U
انحصاری
exclusive
U
انحصاری
market trust
U
بازار انحصاری
patents
U
دارای حق انحصاری
monopolist
U
سیاست انحصاری
monopoly power
U
قدرت انحصاری
monopoly price
U
قیمت انحصاری
monopoly restriction
U
محدودیت انحصاری
sole agent
U
نماینده انحصاری
patenting
U
دارای حق انحصاری
preemptive
U
قبضهای انحصاری
patented
U
دارای حق انحصاری
patent
U
دارای حق انحصاری
monopolistic competition
U
رقابت انحصاری
monopoly position
U
موقعیت انحصاری
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
sole
U
تنها انحصاری
monopoly bank
U
بانک انحصاری
exclusive or
U
یای انحصاری
soles
U
تنها انحصاری
restricted
U
مقیدالتداول انحصاری
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
patent
U
انحصاری به ثبت رساندن
patenting
U
انحصاری به ثبت رساندن
monopolizing
U
امتیاز انحصاری گرفتن
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
patented
U
انحصاری به ثبت رساندن
monopolised
U
امتیاز انحصاری گرفتن
patent right
U
حق انحصاری ثبت شده
monopolises
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized
U
امتیاز انحصاری گرفتن
patents
U
انحصاری به ثبت رساندن
oligapoly
U
فروش نیمه انحصاری
sole arbitrator
U
حکم یا داور انحصاری
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone
U
منطقه اقتصادی انحصاری
sole selling right
U
حقوق فروش انحصاری
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
exclusive or cate
U
دریچه یای انحصاری
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
patent law
U
قانون ثبت انحصاری اختراعات
monopolization
U
گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
sole tenant
U
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
patented
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
free fishery
U
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
copyrights
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyright
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
patenting
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
sole a for iran
U
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
outputs
U
تولید
assembly
U
تولید
output
U
تولید
progeniture
U
تولید
product
U
تولید
production
U
تولید
products
U
تولید
productions
U
تولید
generations
U
تولید
generation
U
تولید
production lines
U
خط تولید
assembly line
U
خط تولید
turn out
U
تولید
genesis
U
تولید
production technique
U
فن تولید
production rule
U
تولید
production line
U
خط تولید
low productivity
U
تولید کم
fabrication
U
تولید
manufactures
U
تولید
manufactured
U
تولید
assembly lines
U
خط تولید
manufacture
U
تولید
total product
U
تولید کل
total output
U
تولید کل
aggregate output
U
تولید کل
articulation
U
تولید
pilot production
U
تولید نمونه
peak output
U
حداکثر تولید
beeps
U
تولید صدا
pedogenesis
U
تولید خاک
per capita output
U
تولید سرانه
beeped
U
تولید صدا
period of production
U
دوره تولید
raises
U
تولید کردن
raise
U
تولید کردن
beeping
U
تولید صدا
beep
U
تولید صدا
jamming
U
تولید پارازیت
produce
U
تولید کردن
produces
U
تولید کردن
produced
U
تولید کردن
power of production
U
نیروی تولید
procreate
U
تولید کردن
producible
U
قابل تولید
procreating
U
تولید کردن
productions
U
تولید کردن
productions
U
تولید محصول
productions
U
تولید دستهای
output rate
U
نرخ تولید
potential output
U
تولید بالقوه
begetting
U
تولید کردن
begets
U
تولید کردن
beget
U
تولید کردن
procreates
U
تولید کردن
procreated
U
تولید کردن
production index
U
شاخص تولید
aggradation of permafrost
U
تولید شبنم
bring forward
U
تولید کردن
calorification
U
تولید حرارت
capital intensive technique
U
فن تولید سرمایه بر
manufacturing cost
U
هزینه تولید
carcinogenesis
U
تولید سرطان
chylification
U
تولید کیلوس
chymification
U
تولید کیموس
labor intensive production
U
تولید کاربر
ingot production
U
تولید شمش
branches of production
U
رشتههای تولید
branches of production
U
شاخههای تولید
marginal output
U
تولید نهائی
aggradation of permafrost
U
تولید مه شبنم
aggregate production function
U
تابع تولید کل
average product
U
تولید متوسط
mass production
U
تولید انبوه
mass production
U
تولید ماشینی
mass production
U
تولید بمقدارزیاد
begat
U
تولید کردن
ingenerate
U
تولید کردن
cost of production
U
هزینه تولید
food production
U
تولید غذا
forces of production
U
نیروهای تولید
full production
U
تولید کامل
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
generation of oscillations
U
تولید نوسان
generation of current
U
تولید جریان
generating tool
U
ابزار تولید
gas making
U
تولید گاز
gas generation
U
تولید گاز
flow of production
U
گردش تولید
flow of production
U
جریان تولید
fetch up
U
تولید کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com