Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unattached
U
توفیق نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
success
U
توفیق
successes
U
توفیق
graciousness
U
توفیق
state of grace
U
توفیق
miscarriages
U
عدم توفیق
lose out
U
توفیق نیافتن
blessing in d.
U
توفیق اجباری
killing
U
توفیق ناگهانی
killings
U
توفیق ناگهانی
by the grace of god
U
به توفیق خدا
grand slam
U
توفیق عظیم
flying colors
U
توفیق کامل
miscarriage
U
عدم توفیق
grand slams
U
توفیق عظیم
gracious
U
توفیق دهنده
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
free grace
U
توفیق بی منت الهی
more power to your elbow
U
خدابشما توفیق بدهد
getatable
U
قابل دسترس توفیق یافتنی
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
haggard
U
رام نشده
wound less
U
زخمی نشده
uncut
U
بریده نشده
uncut
U
قطع نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unchanged
U
عوض نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
undisturbed
U
مختل نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
unworn
U
استعمال نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
savaging
U
رام نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
savages
U
رام نشده
savaged
U
رام نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unattached
U
اعزام نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unpublished
U
نشر نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
unconnected
U
وصل نشده
undeterred
<adj.>
U
منصرف نشده
unearned
U
کسب نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unguarded
U
حساب نشده
unpublished
U
چاپ نشده
savage
U
رام نشده
unabated
U
کاسته نشده
roughdry
U
اطو نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
innascible
U
زایده نشده
inextinct
U
نیست نشده
inedited
U
چاپ نشده
inedited
U
منتشر نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
increate
U
افریده نشده
unexploded
U
منفجر نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
undirected
U
هدایت نشده
undefined
U
تعریف نشده
tenantless
U
اشغال نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unaccommodated
U
فراهم نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unbacked
U
رام نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
unleached
U
سفید نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
unsought
U
کاوش نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
sightless
U
دیده نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unwashed
U
شسته نشده
unsung
U
سروده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsung
U
خوانده نشده
unworn
U
کهنه نشده
unasked
U
سوال نشده
unsight
U
دیده نشده
unshod
U
نعل نشده
unspotted
U
ننگین نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unset
U
ثابت نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
unevaluated
<adj.>
U
تست نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgins
U
استفاده نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
virgin
U
استفاده نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unread
U
خوانده نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
inexact
U
درست نشده
undetected
U
کشف نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
inviolate
U
نقض نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
unguarded
U
حراست نشده
uninspected
<adj.>
U
تایید نشده
opened
U
واریز نشده
opens
U
واریز نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
unfinished
U
تمام نشده
unaudited
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
آزمایش نشده
open
U
واریز نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
U
تایید نشده
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
outstandingly
U
وصول نشده
uninspected
<adj.>
U
آزمایش نشده
unsettled
U
تصفیه نشده
unexamined
<adj.>
U
آزمایش نشده
outstanding
U
پرداخت نشده
outstandingly
U
واریز نشده
outstandingly
U
تصفیه نشده
outstandingly
U
پرداخت نشده
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com