Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
characterization
U
توصیف صفات اختصاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
several fishery
U
محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
makings
U
صفات یا
secondary qualities
U
صفات ثانوی
womanliness
U
صفات زنانه
sportmanlike
U
صفات ورزشکارانه
paternity
U
صفات پدری
attributes of god
U
صفات یا اسامی خدا
epithetical
U
دارای صفات یا القال
animalization
U
واجد صفات حیوانی
admirable qualitics
U
صفات پسندیده یاستوده
homozygote
U
واجد صفات پدرومادر
pattern
U
الگو صفات فردی
patterns
U
الگو صفات فردی
germanity
U
صفات ویژه المانی
osculate
U
صفات مشترک داشتن
ethos
U
صفات وشخصیت انسان
interosculate
U
صفات مشترک داشتن
qualities inhering in a person
U
صفات جبلی شخص
osculation
U
تماس اشتراک صفات
narration
U
توصیف
description
U
توصیف
shading
U
توصیف
descriptions
U
توصیف
delineation
U
توصیف
qualification
U
توصیف
descriptor
U
توصیف گر
lineament
U
خطوط چهره صفات مشخصه
dehumanization
U
از دست دادن صفات انسانی
lineaments
U
خطوط چهره صفات مشخصه
quantitatively
U
بیان شده بر حسب صفات
racy
U
دارای صفات اصلی و نژادی
whorish
U
دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
quantitative
U
بیان شده بر حسب صفات
to p any one's good qualities
U
صفات نیک کسی راستودن
qualifies
U
توصیف کردن
describable
U
قابل توصیف
data descriptor
U
توصیف گر داده ها
false description
U
توصیف غلط
delineator
U
توصیف کننده
self-explanatory
U
بی نیاز از توصیف
description
U
توصیف تشریح
recommendable
U
قابل توصیف
self explanatory
U
بی نیاز از توصیف
descriptions
U
توصیف تشریح
job description
U
توصیف شغلی
indefinable
U
توصیف نشدنی
indefinably
U
توصیف نشدنی
characterization
U
توصیف شخصیت
qualify
U
توصیف کردن
qalified
U
توصیف شده
characterising
U
توصیف کردن
qualifier
U
توصیف کننده
characterised
U
توصیف کردن
characterises
U
توصیف کردن
characterize
U
توصیف کردن
characterized
U
توصیف کردن
characterizes
U
توصیف کردن
characterizing
U
توصیف کردن
qualifiers
U
توصیف کننده
self explaining
U
بی نیاز از توصیف
dysgenic
U
مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
disfeature
U
صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
well conditioned
U
نیکو خصال دارای صفات حسنه
task state descriptor
U
توصیف گر حالت کار
indescribable
U
توصیف ناپذیر نامعلوم
unutterable
U
غیر قابل توصیف
unutterably
U
غیر قابل توصیف
recapitulating
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
character
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
characters
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
echinoid
U
دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
These qualities are esteemed by managers.
U
مدیران این
[نوع]
صفات را ارجمند می شمارند.
autosexing
U
دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
recapitulated
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recombinant
U
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
recapitulate
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
individuals
U
اختصاصی
individual
U
اختصاصی
proprietary
U
اختصاصی
appropriative
U
اختصاصی
technical
U
اختصاصی
allocation
U
اختصاصی
occupation crossing
U
پل اختصاصی
allocations
U
اختصاصی
dedicated
U
اختصاصی
gene
U
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes
U
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
incross
U
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
termless
U
بی پایان غیر قابل توصیف
unspeakable
U
توصیف ناپذیر غیرقابل بیان
task state descriptor
U
توصیف کننده وضعیت وفیفه
illusionism
U
نگارش یا توصیف منافر وهمی
proprietary program
U
برنامه اختصاصی
special ability
U
توانایی اختصاصی
aedis
U
زیارتگاه اختصاصی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
localized amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
lacunar amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
native language
U
زبان اختصاصی
specified command
U
نیروی اختصاصی
specificity
U
اختصاصی بودن
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
driveways
U
راه اختصاصی
specific variance
U
پراکنش اختصاصی
native compiler
U
کامپایلر اختصاصی
a dedicated line
U
یک خط
[سیم]
اختصاصی
appropriation
U
ذخیره اختصاصی
aedes
U
زیارتگاه اختصاصی
local theory
U
نظریه اختصاصی
appropriated surplus
U
ذخیره اختصاصی
specializing
U
اختصاصی کردن
landmarks
U
نشان اختصاصی
landmark
U
نشان اختصاصی
trait
U
نشان اختصاصی
specializes
U
اختصاصی کردن
speciality
U
رشته اختصاصی
character
U
صفت اختصاصی
specialities
U
رشته اختصاصی
specialising
U
اختصاصی کردن
characters
U
صفت اختصاصی
patent medicines
U
داروی اختصاصی
specialize
U
اختصاصی کردن
traits
U
نشان اختصاصی
additional outlet
U
انشعاب اختصاصی
allotment
U
منابع اختصاصی
dedicated system
U
سیستم اختصاصی
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
distinguishing
U
مشخص اختصاصی
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
allotments
U
منابع اختصاصی
separate
U
علیحده اختصاصی
separated
U
علیحده اختصاصی
private
U
اختصاصی خصوصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
specialty
U
رشته اختصاصی
separates
U
علیحده اختصاصی
specialises
U
اختصاصی کردن
patent medicine
U
داروی اختصاصی
ineffable
U
شخص غیر قابل توصیف نگفتنی
zoography
U
علم توصیف جانوران وخوی انان
the peculiarities of mammals
U
نشانهای اختصاصی پستانداران
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
a dedicated server
U
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
suigeneris
U
اختصاصی منحصر بفرد
dedicated word processor
U
کلمه پرداز اختصاصی
harmonic selective ringing
U
تلفن اختصاصی همساز
privy
U
محرم اسرار اختصاصی
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
reservation
U
قطعه زمین اختصاصی
proprietary file format
U
قالب فایل اختصاصی
dedicated file server
U
خدمتگذار فایل اختصاصی
reservations
U
قطعه زمین اختصاصی
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
Religion was portrayed in a negative way.
U
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
distinctively
U
بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
individual
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individuals
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
custom built
U
سفارشی تهیه شده اختصاصی
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
netware
U
سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
ccitt v.
U
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
narrative statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
humanized
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
professionalism
U
صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
humanises
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
The documentary tries to be truthful to the events.
U
این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
characteristically
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
unaccountable
U
غیر مسئول غیر قابل توصیف
unaccountably
U
غیر مسئول غیر قابل توصیف
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
service peculiar
U
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc
U
در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
describing
U
توصیف کردن وصف کردن
describes
U
توصیف کردن وصف کردن
described
U
توصیف کردن وصف کردن
describe
U
توصیف کردن وصف کردن
portrays
U
توصیف کردن مجسم کردن
portraying
U
توصیف کردن مجسم کردن
portray
U
توصیف کردن مجسم کردن
portrayed
U
توصیف کردن مجسم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com