Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
regional development
U
توسعه ناحیهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wraparound
U
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
Other Matches
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
regional
U
ناحیهای
zonular
U
ناحیهای
zonal
U
ناحیهای
regionally
U
ناحیهای
regional gap
U
شکاف ناحیهای
zone
U
ناحیهای شدن
zones
U
ناحیهای شدن
communal relationship
U
روابط ناحیهای
zonary
U
مداری ناحیهای
area graph
U
نمودار ناحیهای
zonal
U
مداری ناحیهای
area search
U
جستجوی ناحیهای
parochial
U
ناحیهای محدود
selective quenching
U
سردکنندگی ناحیهای
suburban or local railway
U
راه اهن ناحیهای
patagonia
U
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
piedmont
U
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
chorographic
U
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
balkanize
U
ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
stratosphere
U
ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
inversion
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclave
U
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
inversions
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclaves
U
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
chorography
U
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
clipped
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
bit map
U
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
clips
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
regional agency
U
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
exclave
U
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
image
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
clippings
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
images
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
fairgrounds
U
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
fairground
U
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
triangulation
U
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
infarct
U
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic
U
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
soft clip area
U
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
refresh memory
U
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
colours
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
enlarged
U
توسعه
extensions
U
توسعه
extension
U
توسعه
promotion
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
promotions
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
outspread
U
توسعه
enlargement
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
amplification
U
توسعه
upgrowth
U
توسعه
spread
U
توسعه
spreads
U
توسعه
increment
U
توسعه
increments
U
توسعه
stop go policy
U
توسعه
development
U
توسعه
developments
U
توسعه
expansion
U
توسعه
increscent
U
زیادی توسعه
developement
U
توسعه دادن
development bank
U
بانک توسعه
development plan
U
برنامه توسعه
development policy
U
سیاست توسعه
development time
U
زمان توسعه
cultural development
U
توسعه فرهنگی
increases
U
توسعه دادن
combat development
U
توسعه رزمی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
rural development
U
توسعه روستائی
underdeveloped
U
توسعه نیافته
development tools
U
ابزار توسعه
economic development
U
توسعه اقتصادی
urban renewal
U
توسعه شهری
uneven development
U
توسعه نامتوازن
open out
U
توسعه دادن
underdevelopment
U
توسعه نیافتگی
under development
U
دردست توسعه
to open out
U
توسعه دادن
technical development
U
توسعه فنی
path of expansion
U
مسیر توسعه
pattern of development
U
الگوی توسعه
phasess of development
U
مراحل توسعه
pole of development
U
قطب توسعه
progation
U
توسعه تکثیر
social development
U
توسعه اجتماعی
self development
U
توسعه نفس
research and development
U
تحقیق و توسعه
monetary expansion
U
توسعه پولی
exepandable
U
قابل توسعه
expandability
U
قابلیت توسعه
expanded , capacity
U
توسعه فرفیت
to unfold
U
توسعه دادن
expandsionism
U
توسعه طلبی
export promotion
U
توسعه صادرات
extensibility
U
توسعه پذیری
extensible
U
توسعه پذیر
historical development
U
توسعه تاریخی
internal development
U
توسعه داخلی
regional development
U
توسعه منطقهای
expansion
U
گسترش توسعه
booming
U
توسعه عظیم
booming
U
توسعه یافتن
booms
U
توسعه عظیم
booms
U
توسعه یافتن
extendable
U
توسعه پذیر
enlarge
U
توسعه دادن
develop
U
توسعه دادن
enlarged
U
توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن
enlarging
U
توسعه دادن
enrich
U
توسعه دادن
enriches
U
توسعه دادن
enriching
U
توسعه دادن
boomed
U
توسعه یافتن
boomed
U
توسعه عظیم
boom
U
توسعه یافتن
spread
U
توسعه دادن
spreads
U
توسعه دادن
amplification
U
توسعه تقویت
extend
U
توسعه دادن
extending
U
توسعه دادن
extends
U
توسعه دادن
develops
U
توسعه دادن
expanse
U
بسط و توسعه
expanses
U
بسط و توسعه
boom
U
توسعه عظیم
promote
U
توسعه دادن
promoted
U
توسعه دادن
expansionist
U
توسعه طلبی
promotes
U
توسعه دادن
increased
U
توسعه دادن
increase
U
توسعه دادن
expansive
U
متمایل به توسعه
promoting
U
توسعه دادن
expansionism
U
توسعه طلبی
characteristics of underdevelopment
U
ویژگیهای توسعه نیافتگی
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
inextension
U
عدم امتداد یا توسعه
to grow
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
extensible language
U
زبان توسعه پذیر
to develop
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
extendible
U
قابل توسعه کش دار
extended precision
U
دقت توسعه یافته
microcomputer development system
U
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
develop
U
توسعه دادن اشکارکردن
software development
U
توسعه نرم افزاری
develops
U
توسعه دادن اشکارکردن
top down development
U
توسعه از بالا به پایین
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
pullulate
U
اغاز توسعه نهادن
program development tools
U
ابزار توسعه برنامه
outstretch
U
توسعه دادن بسط
research and development
U
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
to spread
[across]
[over]
U
توسعه یافتن
[سرتاسر]
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
development system
U
سیستم توسعه یافته
step backwards
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
regress
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
development cost
U
هزینه توسعه در تولیدمحصول
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
class improvement plan
U
طرح توسعه ناو
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
corrosive attack
U
اغاز و توسعه خورندگی
enlarged
U
توسعه دادن وسیع کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com