English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
repartition U توزیع مجدد وابسته به تقسیمات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
redistribution U توزیع مجدد
redistribution effect U اثر توزیع مجدد
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
division U تقسیمات
divisions U تقسیمات
moom towng boun U تقسیمات بدن
azimuth resolution U تقسیمات سمتی
grand division U تقسیمات بزرگ طبله
underpart U تقسیمات جز بخش فرعی
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
administration U تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
administrations U تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
subregion U یکی از تقسیمات اولیه ناحیه بخش
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
compartment marking U تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
phratry U درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
departmentalism U اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
garden design U طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
dispensations U توزیع
distribution U توزیع
marketing U توزیع
dispensation U توزیع
distributions U توزیع
allotments U توزیع
issued U توزیع
issues U توزیع
repartition U توزیع
dissemination U توزیع
allotment U توزیع
t distribution U توزیع تی
issue U توزیع
angular distribution U توزیع زاویهای
distributor U توزیع کننده
market channels U مجاری توزیع
distributed U توزیع شده
normalized distribution U توزیع بهنجار
land distribution U توزیع اراضی
optimal distribution U توزیع ایده ال
optimal distribution U توزیع بهینه
issue commissary U مسئول توزیع
normal plane U توزیع نرمال
normal distribution U توزیع بهنجار
distributors U توزیع کننده
marketing channel U مجرای توزیع
load distribution U توزیع بار
normal distribution U توزیع نرمال
pareto distribution U توزیع پاراتو
administers U توزیع کردن
revolving top U استوانه توزیع
stresses distribution U توزیع تنشها
issues U توزیع کردن
dispenses U توزیع کردن
issued U توزیع کردن
issue U توزیع کردن
symmetrical distribution U توزیع متقارن
reinforcement distribution U توزیع ارماتورها
table of distribution U جدول توزیع
stress distribution U توزیع تنش
spatial distribution U توزیع فضائی
dealt U توزیع کردن
rotation system U توزیع تناوبی
sample distribution U توزیع نمونه
allotments U تخصیص توزیع
allotment U تخصیص توزیع
reseller U توزیع کننده
dispense U توزیع کردن
dispensed U توزیع کردن
dispensing U توزیع کردن
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
rectangular distribution U توزیع مستطیلی
probability distribution U توزیع احتمال
population distribution U توزیع جمعیت
poisson distribution U توزیع پواسون
poissan distribution U توزیع پواسن
planck distribution U توزیع پلانک
administer U توزیع کردن
administered U توزیع کردن
qualitative distribution U توزیع کیفی
random distribution U توزیع بی نظم
random distribution U توزیع تصادفی
trade channel U مجرای توزیع
truncated distribution U توزیع ناقص
uniform distribution U توزیع یکنواخت
unit of issue U واحد توزیع
unit of issue U مبنای توزیع
deals U توزیع کردن
deal U توزیع کردن
unfair distribution U توزیع ناعادلانه
marketing U بازاریابی و توزیع
administering U توزیع کردن
distribution curve U منحنی توزیع
unissued <adj.> U توزیع نشده
distribute U توزیع کردن
chi square distribution U توزیع مربع خی
exponential distribution U توزیع نمایی
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
energy distribution U توزیع انرژی
distributes U توزیع کردن
distributivity U توزیع پذیری
distribution free U نابسته به توزیع
distribution factors U ضرایب توزیع
fire distribution U توزیع اتش
fixed system U توزیع ثابت اب
dispatches U توزیع امکانات
dispatched U توزیع امکانات
dispatch U توزیع امکانات
despatching U توزیع امکانات
distribution factor U ضریب توزیع
despatches U توزیع امکانات
despatched U توزیع امکانات
cost of distribution U هزینه توزیع
distributively U بشکل توزیع
distribution time U زمان توزیع
distribution system U سیستم توزیع
dispatching U توزیع امکانات
income distribution U توزیع درامد
distribution panel U تابلوی توزیع
wealth distribution U توزیع ثروت
distribution of income U توزیع درامد
distributing U توزیع کردن
distribution system U شبکه توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
distribution function U تابع توزیع
distribution law U قانون توزیع
continuous distributions U توزیع پیوسته
distribution of wealth U توزیع ثروت
dispensator U توزیع کننده
dealing arrangments U نحوه توزیع
bose distribution U توزیع بوز
gauaaian distribution U توزیع گوسی
functional distribution U توزیع اساسی
canonical distribution U توزیع بندادی
arrengement of the reonforcement U توزیع اماتور
bernoulli distribution U توزیع برنولی
gaussian distribution U توزیع نرمال
binomial distribution U توزیع دو جملهای
boltzmann distribution U توزیع بولتزمن
decile U توزیع دهگانه
demotic distribution U توزیع جمعیت
basic of issue U مبنای توزیع
Excess Distribution U توزیع فراوانی
distributing point U نقطه توزیع
generalized function U توزیع [ریاضی]
cumulative distribution U توزیع تجمعی
Distribution U توزیع [ریاضی]
frequency distribution U توزیع فراوانی
frequency distribution U توزیع بسامد
indistributable U غیرقابل توزیع
distributable U قابل توزیع
hypergeometric distribution U توزیع فراهندسی
dividend U سود قابل توزیع
undistributed earnings U منافع توزیع نشده
unit distribution U روش توزیع به یکان
sampling distribution U توزیع نمونه گیری
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
normal distribution U توزیع گوسی [ریاضی]
normal distribution U توزیع نرمال [ریاضی]
turnout area U ابخور یک ابگیر توزیع
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
distribution area U منطقه توزیع اماد
distributed fire U اتش توزیع شده
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
countercurrent distribution U توزیع جریان مخالف
distributed network U شبکه توزیع شده
distributed profit U سود توزیع شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com