English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
countercurrent distribution U توزیع جریان مخالف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
upstream <adj.> <adv.> U مخالف جریان
against the stream <adv.> U مخالف جریان
against the current <adv.> U مخالف جریان
crosscurrent U جریان مخالف
countercurrent chromatography U کروماتوگرافی جریان مخالف
c.c.c U countercurrentchromatographyکروماتوگرافی جریان مخالف
upstream U مخالف جریان رودخانه
eddying U چرخ زدن جریان مخالف
eddy U چرخ زدن جریان مخالف
eddied U چرخ زدن جریان مخالف
eddies U چرخ زدن جریان مخالف
intransit stock U اماد در حال حرکت یا جریان در سیستم توزیع
back pressure U فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
antisocial U مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
marketing U توزیع
dispensation U توزیع
dispensations U توزیع
repartition U توزیع
distribution U توزیع
distributions U توزیع
issues U توزیع
dissemination U توزیع
issue U توزیع
t distribution U توزیع تی
allotment U توزیع
allotments U توزیع
issued U توزیع
contrary to U مخالف
contra U مخالف
opponent U مخالف
gainst U مخالف
antagonists U مخالف
adversary U مخالف
alien U مخالف
aliens U مخالف
adversaries U مخالف
gainsayer U مخالف
contradictive U مخالف
contrariant U مخالف
opponents U مخالف
oppositionist U ضد مخالف
averse U مخالف
resistent U مخالف
unfavorable U مخالف
by the ears U مخالف
non content U مخالف
adverse U مخالف
at outs U مخالف
converse U مخالف
hostile U مخالف
conversed U مخالف
converses U مخالف
controvertist U مخالف
contrary U مخالف
conflicting U مخالف
contradiction U مخالف
contradictions U مخالف
contradictory U مخالف
with U مخالف
antagonist U مخالف
gyaku U مخالف
oppugnant U مخالف
irreconcilable U مخالف
inadvisable U مخالف
conversing U مخالف
dissenting U مخالف
out of keeping U مخالف
antipodal U مخالف
opposit U مخالف
dissidents U مخالف
dissident U مخالف
foe U مخالف
foes U مخالف
dissidence U مخالف
oppositive U مخالف
anie U مخالف
oppugner U مخالف
against U مخالف
at d. U مخالف
repugnant U مخالف
distributor U توزیع کننده
distribution system U سیستم توزیع
optimal distribution U توزیع ایده ال
bose distribution U توزیع بوز
boltzmann distribution U توزیع بولتزمن
land distribution U توزیع اراضی
uniform distribution U توزیع یکنواخت
deals U توزیع کردن
deal U توزیع کردن
probability distribution U توزیع احتمال
spatial distribution U توزیع فضائی
market channels U مجاری توزیع
distribution time U زمان توزیع
distributed U توزیع شده
unit of issue U واحد توزیع
angular distribution U توزیع زاویهای
unit of issue U مبنای توزیع
issue commissary U مسئول توزیع
distribution of income U توزیع درامد
distribution law U قانون توزیع
distribution function U تابع توزیع
distribution free U نابسته به توزیع
distribution factors U ضرایب توزیع
marketing U بازاریابی و توزیع
sample distribution U توزیع نمونه
income distribution U توزیع درامد
rotation system U توزیع تناوبی
qualitative distribution U توزیع کیفی
distribution system U شبکه توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
normal distribution U توزیع نرمال
distribution panel U تابلوی توزیع
wealth distribution U توزیع ثروت
distribution of wealth U توزیع ثروت
normal distribution U توزیع بهنجار
distribution factor U ضریب توزیع
energy distribution U توزیع انرژی
continuous distributions U توزیع پیوسته
Excess Distribution U توزیع فراوانی
symmetrical distribution U توزیع متقارن
Distribution U توزیع [ریاضی]
trade channel U مجرای توزیع
fixed system U توزیع ثابت اب
cost of distribution U هزینه توزیع
truncated distribution U توزیع ناقص
population distribution U توزیع جمعیت
fire distribution U توزیع اتش
table of distribution U جدول توزیع
allotment U تخصیص توزیع
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
poisson distribution U توزیع پواسون
exponential distribution U توزیع نمایی
planck distribution U توزیع پلانک
load distribution U توزیع بار
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
pareto distribution U توزیع پاراتو
generalized function U توزیع [ریاضی]
stresses distribution U توزیع تنشها
distributivity U توزیع پذیری
cumulative distribution U توزیع تجمعی
chi square distribution U توزیع مربع خی
canonical distribution U توزیع بندادی
unfair distribution U توزیع ناعادلانه
dispense U توزیع کردن
dispensed U توزیع کردن
dispenses U توزیع کردن
dispensing U توزیع کردن
distributively U بشکل توزیع
issued U توزیع کردن
issue U توزیع کردن
stress distribution U توزیع تنش
allotments U تخصیص توزیع
marketing channel U مجرای توزیع
distributors U توزیع کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com