Perdic | تورم چهارنعل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 164 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	galloping inflation U	تورم چهارنعل

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stagflation U	تورم + رکود تورم همراه با رکود
	cantered U	چهارنعل
	galloped U	چهارنعل
	gallops U	چهارنعل
	canters U	چهارنعل
	scampered U	چهارنعل
	canter U	چهارنعل
	cantering U	چهارنعل
	gallop U	چهارنعل
	scamper U	چهارنعل
	scampering U	چهارنعل
	scampers U	چهارنعل
	galloped U	چهارنعل رفتن
	gallops U	چهارنعل رفتن
	scampers U	چهارنعل دودیدن
	scamper U	چهارنعل دودیدن
	brattle U	تاخت چهارنعل
	galloping U	چهارنعل رونده
	scampered U	چهارنعل دودیدن
	scampering U	چهارنعل دودیدن
	gallop U	چهارنعل رفتن
	wracks U	چهارنعل کوتاه
	canters U	چهارنعل کوتاه
	racked U	چهارنعل کوتاه
	tantivy U	برو چهارنعل
	rack U	چهارنعل کوتاه
	canter U	چهارنعل کوتاه
	racks U	چهارنعل کوتاه
	wracked U	چهارنعل کوتاه
	cantered U	چهارنعل کوتاه
	cantering U	چهارنعل کوتاه
	cantered U	گامی شبیه چهارنعل
	cantering U	گامی شبیه چهارنعل
	canters U	گامی شبیه چهارنعل
	canter U	گامی شبیه چهارنعل
	lope U	چهارنعل طبیعی و راحت اسب
	gallopade U	چهارنعل روی چهار نعل
	loping U	چهارنعل طبیعی و راحت اسب
	lopes U	چهارنعل طبیعی و راحت اسب
	loped U	چهارنعل طبیعی و راحت اسب
	slow gait U	چهارنعل کوتاه با حرکت اسب به چپ و راست
	change of leg U	وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
	extending U	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
	extends U	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
	extend U	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
	break U	جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
	breaks U	جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
	turgescence U	تورم
	tumescence U	تورم
	protuberancy U	تورم
	tumidness U	تورم
	goutiness U	تورم
	unemployment inflation dilemma U	تورم
	protuberance U	تورم
	protuberances U	تورم
	antinode U	تورم
	cumulative inflation U	تورم
	swellings U	تورم
	swelling U	تورم
	bulging U	تورم
	inflationary U	تورم
	bulge U	تورم
	bulged U	تورم
	bulges U	تورم
	deflation U	ضد تورم
	inflation U	تورم
	swelling U	تورم [آماس]
	undersirable inflation U	تورم نامطلوب
	tumescence U	برامدگی [تورم]
	tumidity U	تورم [آماس]
	turgidity U	بادکردگی تورم
	struma U	گواتر تورم
	persistent inflation U	تورم دائمی
	persistent inflation U	تورم مداوم
	turgor U	برامدگی [تورم]
	rate of inflation U	نرخ تورم
	secular inflation U	تورم مزمن
	secular inflation U	تورم قرنی
	swelling U	برامدگی [تورم]
	stagflation U	تورم رکود
	tumidity U	برامدگی [تورم]
	structural inflation U	تورم ساختاری
	reflation U	تورم عمدی
	reflation U	بازآوری تورم
	bulge U	بادکردگی [تورم]
	lump U	بادکردگی [تورم]
	bulge U	برامدگی [تورم]
	lump U	برامدگی [تورم]
	protuberance U	بادکردگی [تورم]
	swelling U	بادکردگی [تورم]
	tumescence U	بادکردگی [تورم]
	turgor U	بادکردگی [تورم]
	turgor U	تورم [آماس]
	protuberance U	برامدگی [تورم]
	tumidity U	بادکردگی [تورم]
	lump U	تورم [آماس]
	protuberance U	تورم [آماس]
	tumescence U	تورم [آماس]
	inflation rate U	نرخ تورم
	galloping inflation U	تورم تازنده
	disinflation U	کاهش تورم
	anti drumming sheet U	ورق ضد تورم
	hyperinflation U	تورم شدید
	chronic inflation U	تورم مزمن
	galloping inflation U	تورم شدید
	hidden inflation U	تورم خزنده
	hidden inflation U	تورم پنهان
	creeping inflation U	تورم ارام
	creeping inflation U	تورم خزنده
	galloping inflation U	تورم افسارگسیخته
	hyperinflation U	تورم حاد
	imported inflation U	تورم وارداتی
	hepatitis U	تورم کبد
	inflation U	تورم پول
	bulge U	تورم [آماس]
	inflationism U	تورم گرایی
	disinflationary U	کاهنده تورم
	gas inflation U	تورم گاز
	monetary inflation U	تورم پولی
	reflate U	تورم ایجاد کردن
	reflated U	تورم ایجاد کردن
	reflates U	تورم ایجاد کردن
	runaway inflation U	تورم افسار گسیخته
	unexpected inflation U	تورم غیر منتظره
	strumose U	دارای تورم بالشی
	strumous U	دارای تورم بالشی
	anticipated inflation U	تورم مورد انتظار
	tumefaction U	ورم حالت تورم
	tumescence U	ورم حالت تورم
	swelling resistant U	مقاوم در برابر تورم
	enlarged tonsils U	تورم لوزه ها [پزشکی]
	reflating U	تورم ایجاد کردن
	excess demand inflation U	تورم ناشی از مازاد تقاضا
	inflatable U	قابل تورم یا باد کردن
	swelled U	باد غرور داشتن تورم
	anticipated inflation U	تورم پیش بینی شده
	swell U	باد غرور داشتن تورم
	cost push inflation U	تورم ناشی از فشار هزینه
	demand pull inflation U	تورم ناشی از فشار تقاضا
	expectational inflation U	تورم قابل پیش بینی
	swells U	باد غرور داشتن تورم
	expectational inflation U	تورم پیش بینی شده
	goiterogenic U	ایادکننده تورم غده تیروئید
	frost heave U	تورم خاک در اثر یخبندان
	inflationism U	پیروی از روش تورم اقتصادی
	wage push inflation U	تورم ناشی از فشار مزد
	unexpected inflation U	تورم پیش بینی نشده
	ingotism U	تورم و رشد بیش از حدبلورها
	supply push inflation U	تورم ناشی از فشار عرضه
	trade off between inflation and U	رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
	goitrogenic U	ایجاد کننده تورم غده تیروئید
	mark up price inflation U	تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
	natural rate hypothesis U	هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
	phillips curve U	شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
	hot money U	منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
	deflates U	خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
	deflating U	خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
	deflated U	خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
	deflate U	خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
	inflationary recession U	رکود همراه باتورم تورم رکود
	phillips curve U	منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
	natural rate hypothesis U	فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
	accelerationists U	شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند