Perdic | توان متوسط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	true power U	توان متوسط

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	power meter U	دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
	eight bit system U	کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
	rating U	توان نامی توان قدرت
	ratings U	توان نامی توان قدرت
	lsb U	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
	watt U	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
	watts U	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
	A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> U	در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
	volt ampere meter U	دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
	mini U	کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
	mean sea level U	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
	mediums U	متوسط
	average U	متوسط
	averaged U	حد متوسط
	averaged U	متوسط
	average U	حد متوسط
	life expectancies U	سن متوسط
	intermediate U	متوسط
	tolerable U	متوسط
	modal U	متوسط
	averaging U	متوسط
	averaging U	حد متوسط
	meant U	متوسط
	averages U	متوسط
	averages U	حد متوسط
	medium U	متوسط
	mediocre U	متوسط
	life expectancy U	سن متوسط
	medium gravle U	شن متوسط
	meaner U	متوسط
	mesne U	متوسط
	osculant U	متوسط
	modals U	متوسط
	mean U	متوسط
	average limit of ice U	حد متوسط یخ
	intermedial U	متوسط
	moderate U	متوسط
	moderated U	متوسط
	moderating U	متوسط
	meanest U	متوسط
	moderates U	متوسط
	powering U	توان
	powers U	توان
	powered U	توان
	power U	توان
	oligotrophic U	کم توان
	low power U	توان کم
	vigour U	توان
	equipotent U	هم توان
	capacitance U	توان
	isoelectric U	هم توان
	ambidextrous U	دو سو توان
	potency U	توان
	p U	توان
	vigor U	توان
	vim U	توان
	high-powered U	پر توان
	ambidextral U	دو سو توان
	throughput U	توان
	exponent U	توان
	exponents U	توان
	potential U	توان
	mediums U	مقدار متوسط
	averaged U	مقدار متوسط
	mediums U	متوسط معتدل
	average life U	عمر متوسط
	mediterranean sea U	بحر متوسط
	medium artillery U	توپخانه متوسط
	medium U	مقدار متوسط
	averages U	میانه متوسط
	median income U	درامد متوسط
	median gray U	خاکستری متوسط
	mean value U	مقدار متوسط
	mean time U	ساعت متوسط
	a modest income U	درآمدی متوسط
	mean variation U	تغییر متوسط
	normal U	میانه متوسط
	mean velocity U	سرعت متوسط
	medial U	میانه متوسط
	mean time U	زمان متوسط
	medially U	بطورمیانه یا متوسط
	medium carbon steel U	فولادباکربن متوسط
	medium U	متوسط معتدل
	duffer U	بازیگر متوسط
	medium wave U	موج متوسط
	medium scale U	در مقیاس متوسط
	medium frequency U	بسامد متوسط
	average output U	محصول متوسط
	average payment U	پرداخت متوسط
	averages U	مقدار متوسط
	average price U	قیمت متوسط
	duffers U	بازیگر متوسط
	halftone U	رنگ متوسط
	medium cloud U	ابرهای متوسط
	mediocrity U	اندازه متوسط
	middle classes U	طبقه متوسط
	middle class U	طبقه متوسط
	par U	میزان متوسط
	halftones U	رنگ متوسط
	averaged U	میانه متوسط
	intermediately U	بطور متوسط
	m.f. U	فرکانس متوسط
	intermediate lampholder U	سر پیچ متوسط
	midway U	متوسط میانجی
	intermediate hurdle U	مانع متوسط
	average conditions U	شرایط متوسط
	average cost U	هزینه متوسط
	mean chord U	وتر متوسط
	mean daily U	متوسط روزانه
	mean depth U	عمق متوسط
	average U	مقدار متوسط
	m.f. U	بسامد متوسط
	secondarily U	بطور متوسط
	subaverage U	زیر حد متوسط
	averagely U	بطور متوسط
	sort of U	بمیزان متوسط
	sort of U	بمقدار متوسط
	average U	میانه متوسط
	life expectancy U	عمر متوسط
	intermediate pressure U	فشار متوسط
	life expectancies U	عمر متوسط
	weighted average U	متوسط وزنی
	mean deviation U	انحراف متوسط
	mean life U	عمر متوسط
	mean price U	قیمت متوسط
	meaner U	میانه متوسط
	average flow U	جریان متوسط
	average input U	نهاده متوسط
	average latency U	رکود متوسط
	mean speed U	سرعت متوسط
	average latency U	تاخیر متوسط
	a medium sized car U	یک اتومبیل متوسط
	mean income U	درامد متوسط
	average expense U	هزینه متوسط
	every Tom, Dick and Harry <idiom> U	طبقه متوسط
	intermediate high voltage line U	خط فشار متوسط
	intermediate contrast U	تغایر متوسط
	average depth U	عمق متوسط
	average deviation U	انحراف متوسط
	average discharge U	بده متوسط
	average efficiency U	بازده متوسط
	mean stress U	خستگی متوسط
	medium voltage U	ولتاژ متوسط
	thins U	تیم متوسط
	mean U	میانه متوسط
	average value U	مقدار متوسط
	average total cost U	هزینه متوسط کل
	average speed U	سرعت متوسط
	on the a U	بطور متوسط
	averaging U	مقدار متوسط
	thinnest U	تیم متوسط
	thinners U	تیم متوسط
	thinned U	تیم متوسط
	thin U	تیم متوسط
	meanest U	میانه متوسط
	over-average <adj.> U	بیش از حد متوسط
	averagly U	بطور متوسط
	middlingly U	بطور متوسط
	over-average <adj.> U	بالاتر از حد متوسط
	average voltage U	ولتاژ متوسط
	average variable cost U	هزینه متوسط
	girder bridge U	پل بیلی متوسط
	average yield U	بازده متوسط
	average return U	بازده متوسط
	above average <adj.> U	بالاتر از حد متوسط
	average product U	تولید متوسط
	middle price U	قیمت متوسط
	average product U	محصول متوسط
	monthly average U	متوسط ماهیانه
	mid range U	برد متوسط
	moderate speed U	سرعت متوسط
	above-average <adj.> U	بالاتر از حد متوسط
	average revenue U	درامد متوسط
	averaging U	میانه متوسط
	above-average <adj.> U	بیش از حد متوسط
	above average <adj.> U	بیش از حد متوسط
	average productivity U	بازدهی متوسط
	over-average <adj.> U	بیشتر از حد متوسط
	above average <adj.> U	بیشتر از حد متوسط
	above-average <adj.> U	بیشتر از حد متوسط
	vector power U	توان برداری
	i. and evdevolution U	توان یابی
	capacity range U	حیطه توان
	dynomometer U	توان سنج
	effective power U	توان موثر
	wattmeter U	توان سنج
	circuit breaking capacity U	توان قطع
	complex power U	توان مختلط
	apparent power U	توان فاهری
	cosine meter U	توان سنج
	albedo U	توان بازتاب
	dispersive power U	توان پاشندگی
	useful power U	توان مفید
	constant power U	توان دائمی
	constant power U	توان ثابت
	connected load U	توان اتصال
	compression strength U	توان فشاری
	complex power U	توان موهومی
	discriminating power U	توان افتراق
	brake horsepower U	توان مفید