Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
california bearing ratio
U
توان باربری نسبی کالیفرنیا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bel
U
واحد شدت نسبی توان
cals
U
مخفف کالیفرنیا
cal.
U
مخفف کالیفرنیا
california psychological inventory
U
پرسشنامه روانی کالیفرنیا
jack mackerel
U
ماهی ازاد کالیفرنیا
california achievement tests
آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
toyon
U
درخت راج سفید گل سواحل کالیفرنیا
berkeley unix
U
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
california tests of mental maturity
U
ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
california tests of personality
U
ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
rating
U
توان نامی توان قدرت
ratings
U
توان نامی توان قدرت
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
silicon valley
U
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
freight
U
باربری
material handling bridge
U
پل باربری
porterage
U
باربری
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
load carring capacity
U
فرفیت باربری
handing charge
U
هزینه باربری
porterage
U
مخارج باربری
goods train
U
قطار باربری
slings
U
حلقه باربری
sling
U
حلقه باربری
load capacity
U
فرفیت باربری
portage
U
مخارج باربری
slinging
U
حلقه باربری
beast of burden
U
حیوان باربری
airfreight
U
باربری هوایی
burthen
U
باربری برگردان
goods trains
U
قطار باربری
carriage costs
U
هزینه باربری
carrying vessel
U
کشتی باربری
cartage
U
باربری باگاری
truckline
U
سرویس باربری
relative plot
U
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
attack cargo ship
U
ناو باربری تهاجمی
truck
U
واگن روباز چرخ باربری
trucked
U
واگن روباز چرخ باربری
trucks
U
واگن روباز چرخ باربری
trucking
U
واگن روباز چرخ باربری
broad shoulders
U
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dead carriage
U
کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
limit state of failure
U
حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
outside porter
U
باربری که بنه مسافران را ازایستگاه راه اهن بیرون میبرد
relative humidity
U
نم نسبی
relative code
U
کد نسبی
consanguineous
U
نسبی
respective
U
نسبی
comparative
U
نسبی
comparatives
U
نسبی
proportional limit
U
حد نسبی
proportional
U
نسبی
self relative
U
نسبی
relative
U
نسبی
proportional liability partnership
U
شرکت نسبی
sib
U
منسوب نسبی
relative velocity
U
سرعت نسبی
relative viscosity
U
گرانروی نسبی
relative wind
U
باد نسبی
relativeness
U
نسبی بودن
relative solvation
U
حلالپوشی نسبی
relative value
U
مقدار نسبی
relative term
U
لفظ نسبی
relative bearing
U
گرای نسبی
specific gravities
U
چگالی نسبی
relative address
آدرس نسبی
relative address
U
نشانی نسبی
relationship by bood
U
قرابت نسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
relativism
U
نسبی نگری
persons related to another by parentage
U
اقارب نسبی
comparative costs
U
هزینههای نسبی
comparative cover
U
پوشش نسبی
consanguinity
U
قرابت نسبی
ipsative score
U
نمره نسبی
ipsative scale
U
مقیاس نسبی
distortion factor
U
مانده نسبی
emissivity
U
تابش نسبی
stranger in blood
U
غیر نسبی
comparative advantage
U
مزیت نسبی
comparative advantage
U
برتری نسبی
persons related to another by descent
U
اقارب نسبی
proportional representation
U
انتخابات نسبی
relative
U
خودی نسبی
relative bearing
U
جهت نسبی
sanguinity
U
قرابت نسبی
self relative address
U
نشانی نسبی
genealogical
U
نسبی شجرهای
whole blood
U
قرابت نسبی
fractional error
U
خطای نسبی
relative movement
U
حرکت نسبی
relative importance
U
اهمیت نسبی
relative humidity
U
رطوبت نسبی
relative permeability
U
نفوذپذیری نسبی
relative harmonic content
U
مانده نسبی
relative nullity
U
بطلان نسبی
relative frequency
U
بسامد نسبی
relative income
U
درامد نسبی
blood relationship
U
خویشاوندی نسبی
relative jurisdiction
U
صلاحیت نسبی
relative motion
U
حرکت نسبی
relative minimum
U
حداقل نسبی
relative minimum
U
می نیمم نسبی
relative maximum
U
حداکثر نسبی
relative maximum
U
ماکزیمم نسبی
relative majority
U
اکثریت نسبی
relative location
U
ترتیب نسبی
relativity
U
فرضیه نسبی
relative solubility
U
انحلالپذیری نسبی
relative density
U
چگالی نسبی
relationship by blood
U
خویشاوندی نسبی
relationship by blood
U
قرابت نسبی
blood relationship
U
قرابت نسبی
relative compaction
U
تراکم نسبی
relative prices
U
قیمتهای نسبی
relative precision
U
دقت نسبی
relative permitivity
U
گذردهی نسبی
relative dispersion
U
پراکندگی نسبی
relative error
U
خطای نسبی
specific gravity
U
چگالی نسبی
relative density
U
دانسیته نسبی
carriage
U
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriages
U
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
strains
U
تغییر شکل نسبی
strains
U
افزایش طول نسبی
a matter of relative importance
U
موضوعی با اهمیت نسبی
cultural relativism
U
نسبی نگری فرهنگی
strain
U
افزایش طول نسبی
relative value of pieces
U
ارزش نسبی سوارها
true air speed
U
سرعت نسبی هواپیما
strain
U
تغییر شکل نسبی
relative dielectric constant
U
ثابت دی الکتریک نسبی
sound level
U
شدت نسبی صوت
of relative importance
U
دارای اهمیت نسبی
relative addressing
U
نشانی دهی نسبی
relative addressing
U
نشان دهی نسبی
relative deformation
U
تغییر شکل نسبی
relativity of knowledge
U
نسبی بودن دانش
relativize
U
بصورت نسبی در اوردن
relative bearing
U
سمت نسبی ناو
relative supersaturation
U
ابر سیری نسبی
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
relative coding
U
برنامه نویسی نسبی
relative coordinate system
U
دستگاه مختصات نسبی
relative refractory period
U
دوره بی پاسخی نسبی
employment rate
U
میزان نسبی اشتغال
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
purchasing power parity
U
نرخ نسبی مبادله
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
simple strain
U
تغییر طول نسبی ساده
recessions
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
linear strain
U
تغییر شکل نسبی خطی
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
comparative ve
U
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
recession
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
differential susceptibility and permeabi
U
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
bulk strain
U
تغییر شکل نسبی حجمی
elastic strain
U
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
relativity
U
فلسفه نسبیه نسبی بودن
cold straining
U
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
strain energy
U
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
stress strain diagram
U
نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
stress strain curve
U
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
difference chart
U
جدول تعیین سمت و برد نسبی
adjustable proportional module
U
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
strain hardening
U
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
superaerodynamics
U
ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
rotor incidence
U
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
grades
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
cadges
U
محکم کردن باربری کردن
cadge
U
محکم کردن باربری کردن
cadged
U
محکم کردن باربری کردن
cadging
U
محکم کردن باربری کردن
critical angle of attack
U
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
vigor
U
توان
exponent
U
توان
equipotent
U
هم توان
capacitance
U
توان
isoelectric
U
هم توان
p
U
توان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com