English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indicated horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
nominal horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
n.h.p. U توان اسمی دستگاه
Other Matches
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
cosine meter U دستگاه اندازه گیری ضریب توان
rated through put U ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
eight bit system U کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
rating U توان نامی توان قدرت
ratings U توان نامی توان قدرت
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> U در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
denominative U اسمی
rated U اسمی
nominal U اسمی
substantival U اسمی
onomastic U اسمی
nounal U اسمی
trinomial U سه اسمی
nominal load U بار اسمی
nominal partner U شریک اسمی
nominal pitch U گام اسمی
rated current U جریان اسمی
nominal price U قیمت اسمی
nominal price U بهای اسمی
rated duty U کار اسمی
ostensible U شریک اسمی
nominal income U درامد اسمی
nominal diameter U قطر اسمی
ratings U رژیم اسمی
par value U ارزش اسمی
call price U ارزش اسمی
smee battery U پیل اسمی
rating U رژیم اسمی
nominal capital U سرمایه اسمی
nominal cost U هزینه اسمی
nominal data U داده اسمی
rated candlepower U شمع اسمی
nominal value U قیمت اسمی
face value U بهای اسمی
nominal value U مقدار اسمی
rated quantity U مقدار اسمی
nominal wage U مزد اسمی
nominal value U بهای اسمی
at par U به قیمت اسمی
face value U ارزش اسمی
nominal voltage U ولتاژ اسمی
nominal value U ارزش اسمی
nominal rating U کار اسمی
nominal scale U مقیاس اسمی
at par U بقیمت اسمی
rated voltage U ولتاژ اسمی
nominal size U اندازه اسمی
at par U قیمت اسمی سند
below par U کمتر از ارزش اسمی
continuous rating U کار پیوسته اسمی
full load U بار خارجی اسمی
voltage rating of a condenser U ولتاژ اسمی خازن
gerund U اسمی که از اضافه کردن
it answers to its name U اسمی است بامسمی
above par U بالاتر از بهای اسمی
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
nominal value U قیمت اسمی سهمی
below par U کمتر از بهای اسمی
nominal load U بار خارجی اسمی
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
intermittent rating U کار اسمی متناوب
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
at par U بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
asthmatic U دچار تنگی نفس اسمی
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
asthmatics U دچار تنگی نفس اسمی
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
nominative appositive U اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
cation U یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
throughput U توان
potency U توان
isoelectric U هم توان
power U توان
oligotrophic U کم توان
p U توان
potential U توان
high-powered U پر توان
low power U توان کم
exponent U توان
ambidextral U دو سو توان
exponents U توان
equipotent U هم توان
vigor U توان
powering U توان
powers U توان
vigour U توان
powered U توان
vim U توان
ambidextrous U دو سو توان
capacitance U توان
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
horse power U توان موتور
light output ratio U توان نور
aerobic power U توان هوازی
rated output U توان نامی
puissance U توان قدرت
interference power U توان پارازیت
true power U توان واقعی
ratings U سنجش توان
omnipotent U همه توان
albedo U توان بازتاب
true power U توان متوسط
thermal power U توان حرارتی
power function U تابع توان
power level U تراز توان
power level indicator U توان نما
power loss U اتلاف توان
apparent power U توان فاهری
valence U توان ارزش
horsepower U توان اسب
wattles power U توان کور
heating power U توان حرارتی
reactive power U توان واکنشی
reactive power U توان هرز
recruitment U توان گیری
wattmeter U توان سنج
wattless power U توان هرز
true power U توان حقیقی
complex power U توان موهومی
instantaneous power U توان لحظهای
rating U سنجش توان
potency U توان جنسی
idle power U توان کور
idle current wattmeter U توان کورسنج
compression strength U توان فشاری
i^ r loss U اتلاف توان
microcomputer U کامپیوتر کم توان
brake horsepower U توان مفید
increase of output U افزایش توان
power output U توان خروجی
constant power U توان دائمی
input power U توان ورودی
maximum available powere U توان حداکثر
complex power U توان مختلط
motor output U توان موتور
connected load U توان اتصال
vector power U توان برداری
constant power U توان ثابت
circuit breaking capacity U توان قطع
indicated horsepower U توان فاهری
low power U توان کوچک
reactor output U توان راکتور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com